سه‌شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۶

آنچه بايد در باره بيماري ام اس MS بدانيد

علل احتمالي – ايجاد و فرايندهاي سلولي مربوط به ام اس

درمانهاي اوليه و شاركو

سالها پيش درمانها مبتني بر فرضياتي غلط استوار بودند. اولين اشاره به اين بيماري به سال 1300 ميلادي برميگردد. زمانيكه اعتقاد بر اين بود كه اساسا اين يك بيماري مذهبي است و مربوط به افرادي است كه گناه و معصيتي را نسبت به ديگران روا داشته اند همينطور اينكه بخشش و آمرزش نيز در اين رهگذر معجزه محسوب ميشد.

در سال 1800 ميلادي درمانهاييكه براي اين بيماري بكار ميرفت عبارت بودند از : زالو انداختن – ماليدن ضماد روي پوست. درمان بوسيله برق نيز گاهي داده ميشد نسخه ها شامل گروهي از مواد غير معمول (عجيب) و سمي بودند مثل جيوه – جوهر گنه گنه و استراكنين.

جين مارتين شاركو يك پزشك تجربي در پاريس در اواسط و اواخر صده 1800 ميلادي اولين توضيح آسيب شناسي بيماري را به بيماران و پزشكان ارائه داد شاركو دارو سازي را در دانشگاه پاريس مطالعه كرد جايي كه توانست تجارب بيماران و پزشكان را ادغام كند توضيحات بوسيله كالبد شكافي الگوهاي آسيب شناسي بيماري ارائه شدند.

بوسيله در كنار هم قرار دادن علوم باليني (تجربي) با آسيب شناسي و بررسي بستگي بين آنها شاركو توانست پيشرفت زيادي در درك چندين بيماري حاد مثل ام اس داشته باشد در توضيح سال 1868 شاركو از ام اس او پلاك هايي كه ميلين آنها تخريب شده اند را توضيح ميدهد و نقش تخريب ميلين در پيشرفت بيماري را پيشنهاد ميكند شاركو همچنين كسي بود كه نام ام اس را روي اين بيماري نهاد sclerose en plaque اگر چه پزشكان آنزمان با اين بيماري آشنا بودند اما شاركو تعريفي روشن از بيماري را ارائه داد بنابر اين ساير پزشكان ساده تر ميتوانستند بيماري را تشخيص داده و درك روشني نيز از وضعيت بيمار در زمان خودشان داشته باشند.

تا اين زمان محققان پيشرفتهاي برجسته اي در تبيين فرايندههايي كه مشخصا منجر به گسترش و وخيم تر شدن ام اس مي شود داشته اند همراه با يافته هاي مهم كه تنها در دهه اخير بدست آمده است. درمانهاي جاري مبتني بر تغييرات سلولي است كه تصور ميشود در بدن بيمار مبتلا به ام اس رخ ميدهد. و اگر چه بسياري از جزئيات هنوز بصورت معما باقي مانده است اما محققان به يافتن علت بيماري و پيدا كردن درمان بيماري بسيار نزديك شده اند.

تحريكات عصبي , آكسونها ( زايده بلند عصبي كه امواج عصبي را منتقل ميكند) , و ميلين

تحريكات عصبي بعنوان پيام رسانان بين مغز و ديگر اعضا بدن عمل ميكنند ( از طريق ساقه مغز و ستون فقرات) اين تحريكات دستوراتي را براي چگونگي انجام كار ابلاغ ميكنند. تحريكات عصبي در طول فيبرهاي متصل به هم سفر ميكنند اين فيبر ها را آكسون مي نامند كه برآمدگي نازكي از سلولهاي عصب هستند. اين برآمدگي يا رشته ها داراي طولهاي متفاوت از يك سانت تا چند متر هستند.

آكسونها شبيه به سيمهاي برق كه جريان الكتريكي در آنها جاري بوده و باعث بكار افتادن اشيا مي شوند هستند. آكسونها به غلاف پوشاننده جهت محافظت از خود نياز دارند درست مانند سيمهاي برق در منزل كه داراي روپوش پلاستيكي هستند بدون چنين پوششي جريان الكتريكي دچار افت شده يا كوتاه و قطع ميشوند بنابراين نخواهند توانست تا دستگاه مورد نظر پيش رفته آنرا بكار اندازند.

آكسونها بوسيله لايه محافظي به نام ميلين پوشيده ميشوند. كه تركيبي است از چربي و پروتئين. ميلين بعنوان غلاف براي آكسونها عمل ميكند و كارش بهينه سازي و روان سازي جريان تحريكات اعصاب است. تحريكات بطور عادي با سرعت 225 متر در ثانيه در طول آكسونها حركت ميكنند.

ام اس روي سيستم مركزي اعصاب ( CNS ) كه شامل مغز و ستون فقرات است تاثير ميگذارد. اين اختلال عصبي بطور سنتي يك بيماري تخريب ميلين شناخته شده است. يعني اينكه ميلين محافظ فيبرهاي عصبي تخريب يا از بين رفته اند.

بدون غلافي كه يك آكسون را پوشانده است جريان تحريك عصبي كاهش پيدا كرده آشفته شده يا كوتاهي مدار پيدا كرده و كلا قطع ميشود. وقتي چنين اتفاقي رخ دهد پيامهاي ارسالي از مغز دير به مقصد ميرسند يا درست به مقصد نمي رسند و يا اصلا به مقصد نميرسند. در اين حال فعاليتهايي كه قبلا بسادگي انجام مي شدند حالا نياز به زمان بيشتري براي انجام شدن دارند و انجامشان دشوار ميشود يا حتي انجام شدنشان غير ممكن ميگردد.

تا چند سال پيش تحقيقات ام اس در درجه اول روي از دست رفتن ميلين متمركز بود. تحقيقات جديد نشان ميدهند كه آكسونها نيز در ام اس دچار ضايعه ميشوند. اين يافته به محققين اجازه ميدهد تا روي ساير رويكردها براي درمان ام اس كار كنند مثل استفاده از داروهايي كه ميتوانند از مرگ سلول عصبي جلوگيري نمايند ( عوامل حفاظت عصبي ) يا فرايندهايي كه اعصاب تخريب شده را ترميم ميكنند. در ام اس از نوع عود كننده – فروكش كننده ميلين و آكسونها بطور شديد و دائمي تخريب نميشوند و زمانيكه تورم تخفيف پيدا ميكند و عود بيماري پايان مي يابد. علائم بطور عادي يا از بين ميروند يا بشدت كاهش ميابند

تغييرات بارامي روي ميلين يا آكسونها رخ ميدهد كه منجر به آهسته شدن تحريكات عصبي ميشود اما اين تغييرات اغلب براي ايجاد علائم كافي نيستند. حركت تحريكات عصبي در طول آكسون داراي يك سرعت كاهش يابنده است اگر چه تصور بر اين است كه در چنين حالتهايي بيمار ام اس دچار بي رمقي و خستگي ميگردد.

در نوع پيشرونده ام اس ميلين و آكسونها دچار تخريب جدي ميشوند. گمان نمي رود تورم در سيستم مركزي اعصاب عامل باشد ( آنجائيكه سلولها به ديگر سلولها حمله ميكنند ) اما بجاي آن سلولها بخودي خود ميميرند كه اين پديده را apoptosis مينامند.

گاهي اوقات ام آر آي پيشرفت مداوم در اختلالات آكسون و atrophy مغز را در مراحل اوليه MS نشان ميدهد. اين يافته ها اين عقيده را كه درمان ام اس بزودي پيدا ميشود تقويت ميكند.

شواهد نشان ميدهد كه سلولها نياز به بازسازي اين آكسونها داشته و ميلين احتمالا هنوز در نواحي خسارت ديده وجود دارند و درمانهايي براي فعال نمودن اين سلولها پيدا مي شود.

ضايعات و سلولهاي گلبول سفيد

اگر چه محققان هنوز بايد تاييد كنند كه كدام عامل اوليه منجر به تخريب ميلين و آكسون مي باشد ولي عوامل بسياري كه در اين مورد درگير هستند تعيين شده اند. يك عود بيماري ام اس وقتي شروع ميشود كه ميلين ملتهب و متورم ميشود. به اين ناحيه متورم شده Lesion يا ضايعه گفته ميشود. مويي رگها در ناحيه, بزرگ شده و سلولهاي گلبول سفيد فعال به بافتهاي مغز نشت ميكنند. اين سلولهاي برانگيخته ماده شيميايي بنام cytokines ترشح ميكنند كه سلولهاي خاصي بنام macrophages را فعال مي كنند اين سلولها ميلين را تخريب مي كنند.

گلبولهاي سفيد واحد اصلي سيستم ايمني هستند و بوسيله بدن براي مبارزه با مواد خارجي توليد مي شوند مواد خارجي كه ميتوانند باعث عفونت و بيماري در انسان شود. اغلب محققان معتقد هستند كه ام اس يك بيماري خود ايمني است بيماريي كه در آن گلبولهاي سفيد خون بطور اشتباه به سلولهاي خودي حمله ميكنند.

Macrophages

سلولهاي گلبول سفيد خون از thymus , spleen و گره هاي لنفاو تشكيل شده اند دو نوع از سلولهاي گلبول سفيد خون در ارتباط با ام اس هستند: سلولهاي بزرگتر بنام macrophages و سلولهاي كوچكتر بنام lymphocytes .

Macrophages همچنين به سلولهاي لاشخور معروفند زيرا با محاصره و خوردن آشغالها باعث تميزي نواحي مي شوند اما براي بيماران ام اس آنها ميلين ها را مي خورند Macrophages ترشح كنندهproteases هستند كه عامل نابودي ميلين ها مي باشند. Macrophages همچنين توليد كننده prostaglandins هستند كه تا حدي باعث تورم بيشتر و اختلال در عملكرد سيستم ايمني ميشوند و حتي ممكن است باعث توقف مطلق اين سيستم شوند. بعلاوه Macrophages ترشح كننده free oxygen radicals هستند كه تاثير اساسي روي علكرد سيستم ايمني بوسيله تخريب سلولها و افزايش نورم دارند.

Lymphocytes

در ميان انواع زياد Lymphocytes دو نوع B-lymphocytes و T-lymphocytes در مغز و استخوان وجود دارند كه immunoglobulins را توليد ميكنند ( gammaglobulins نيز ناميده ميشوند) كه اغلب آنتي بادي هستند ( سلولهايي كه با بيماريها و عفونتها ميجنگند). امروزه تصور ميشود آنتي باديها قادرند به ميلين صدمه بزنند.

درمانهايي براي اين سلولهاي B و آنتي بادي ها ممكن است محور ديگري براي داروهاي آينده بر عليه اين بيماري باشد.

بيشتر T-lymphocyte ها در غده thymus دوره بلوغ خود را ميگذرانند. در يك بيمار ام اس كه دچار عود بيماري شده باشد شمار T-lymphocyte ها در مايع مغزي نخاعي ممكن است افزايش پيدا كنند. مايع مغزي نخاعي مايعي است كه در مغز گردش داشته و خوراك مغز و كانال مهره ستون فقرات را تامين ميكند

از ميان تعداد زياد T-lymphocyte ها سه نوع آنها عبارتند از:

1- سلولهاي T-helper كه تعداد اين سلولها در جريان تشديد ناگهاني علائم بيماري يا در زمان سامان بخشي پاسخ ايمني در مايع مغزي نخاعي افزايش مي يابد و بعنوان سلولهاي T تنظيم كننده همراه با سلولهاي T-suppressor در نظر گرفته ميشوند.

2- سلولهاي T-suppressor محققين متوجه كاهش فعاليت اين سلول در خون در اوائل تشديد جديد علائم بيماري شدند و همانگونه كه از اسمش پيداست ( suppressor يعني مهار كننده) اين سلولها باعث توقف پاسخ ايمني هستند. فعاليت سلول مهار كننده T بعد از يك حمله ام اس به حالت عادي باز ميگردد.

3- سلولهاي T-killer اين سلولها براي حمله و نابودي هر چيزي كه سيستم ايمني آنرا ماده اي خارجي تلقي كند فرستاده ميشوند.

علت شناسي,بيماري زايي و آسيب شناسي ام اس (۲)

همراه با ماكروفوناژها لمفوسيتهاي T وقتي با محركي مواجه مي شوند فعال ميگردند زماني كه چنين شود لمفوسيتهاي T از لحاظ زيست شناسي فعاليتشان بيشتر ميگردد اندازه آنها بزرگتر شده و باعث پديد آمدن مواد شيميايي بنام cytokine ها ميشوند اينها مولكولهاي پروتئين هستند كه ارتباط بين سلولها و عمل ميانجي گري پاسخ ايمني را تسهيل ميكنند چنين فرايندي بوسيله تعامل با گيرنده هاي خاص سطح سلول ممكن ميگردد. چهار نوع سيتوكين عبارتند از:

· Interleukines

· Lymphokines

· Interferons

· Tumor necrosis factor

عملكرد سيتوكينها عبارتند از (1) افزايش تورم و ضايعه (pro-inflammatory ) يا (2) كاهش تورم (anti-inflammatory). سيتوكينهاي pro-inflammatory بوسيله عوامل زير كار ميكنند:



· افزايش تعداد ليمفوسيتها

· فعال نمودن ماكروفاژها

· افزايش گردش خون و edema ( بلع از مايع محتبس) از بافت

· آوردن سلولهاي اضافي گلبول سفيد



سلولهاي th-1 (T-helper 1)

اين سلولها توليد كننده pro-inflammatory cytokines هستند. اينها سلولهايي هستند كه بيماري ام اس را بدتر كرده باعث ايجاد جراحت در ميلين و آكسونها مي شوند. كه شامل اينترفرن گاما (IFN-gamma ) فاكتور tumor necrosis (TNF-alpha ) interleukin12 (IL-12 ) , IL-6 , IL-2 و IL-1 هستند. سلولهاي Th-1 تصور ميشود در جريان يك حمله ام اس يا تشديد ناگهاني علايم افزايش پيدا ميكنند.

سلولهاي Th-2 (T-helper 2 ) اين سلولها توليد كننده سيتوكينهاي ضد ا لتهاب هستند و كاركردشان متوقف نمودن التهاب و ضايعه ( lesion ) در ام اس مي باشد. كه شامل interleukin 4 (IL-4 ) , IL- 10 و فاكتور رشد در حال تبديل بتا) TGF-b ) . سلولهاي Th-2 در زمان عود و برگشت ام اس كاهش پيدا كرده و در پايان شعله وري بيماري ميزان آن افزايش مي يابد. درمانهايي كه باعث تغيير سلولهاي T از Th-1 به Th-2 ميشوند و روي ام اس موثرند داروهايي مثل كوپكسون كه نوعي اينترفرون بتا است مي باشد.( اين دارو به عللي در ايران توزيع نمي شود ).

سلولهاي پلاسما Plasma Cells

برخي از ليمفوسيتهاي وارد شده به مغز سلول پلاسما ميشوند كه توليد كننده مقدار زيادي ايميونوگلوبلين ها ( آنتي بادي ها) هستند آنها همچنين پس از يك تشديد علائم بيماري يا شعله وري براي مدت طولاني در سيستم اعصاب مركز باقي مي مانند.

سلولهاي گليال Glial Cells

اينها سلولهاي غير نوروني مغز هستند كه ياري دهنده به اعصاب مي باشند( نورونها سلولهاي متفكر مغز هستند كه به سلولهاي خاكستري نيز معروفند). يك نوع از سلول گليال مربوط به ام اس oligodendrocyte (oligo) مي باشد. Oligo ها سلولهاي توليد كننده ميلين عصبي هستند . گاهي اوقات نيز ميلين ها بوسيله همين سلولها ترميم مي شوند فرايندي كه به آن remyelination گفته ميشود. وقتي ترميم ميلين صورت بگيرد بيمار ام اس بهبود در علائم بيماري را حس ميكند كه به اين حالت remission گفته ميشود. متاسفانه در بيشتر حالتهاي ام اس oligo ها نهايتا كاهش يافته يا باتمام ميرسند كه در نتيجه آن ميلين از بين ميرود و توانايي ميلين سازي نيز از دست ميرود.

ميلين جديد بطور طبيعي بوسيله oligo هاي تازه يا جوان توليد ميشوند اين سلولهاي تازه ميلين طي مراحلي از نوعي سلول ديگر بنام سلول بنيادين بوجود ميايند. همچنان كه سن انسان بالا ميرود سلولهاي بنيادين كمتر قادر به تبديل به oligo ها هستند oligo هاي پيرتر خودشان را تقسيم و جايگزين نميكنند. بدون oligo هاي جوان يا سلولهاي بنيادين توليد ميلين remyelination به آهستگي يا ناقص صورت مي گيرد.

محققين در حال كار روي مكانيزم كشت oligo هاي جوان يا سلولهاي بنيادين در بيماران ام اس براي كمك به ترميم ميلين در نواحي كه دچار ضايعه هستند مي باشند. اگرچه اين فرايند تاثيري روي خود بيماري ندارد اما بهبود بالقوه در عملكرد اعصاب در بيماران دچار معلوليت شده را به همراه دارد مانند كاربرد آن براي بيماراني كه دچار ضايعه ستون فقرات هستند و يا ديگرانيكه از ضايعات عصبي در رنجند.

در مطالعه هاي گذشته سلولهاي گليال در سگهاي دچار ضايعه ميلين كشت شدند. اين كشت منجر به ترميم ميلين در مقياس زياد شد و براي يكي از سگها ترميم ميلين تا ماهها ادامه داشت

علت شناسي- بيماري زايي و آسيب شناسي ام اس (۳)

احتمال ديگر مربوط به زخمهاي دور آكسونهاي دچار ضايعه شده در بيماران ام اس مي شود. همانگونه كه قبلا اشاره شد مطالعات اينطور نشان مي دهند كه سلولها ممكن است هنوز قادر به ترميم ميلين در اين نواحي باشند. و محققين شايد بتوانند راهي براي فعال كردن اين سلولها بيابند.

عايقبندي ميلين در دو سيستم ديگر جدا از سيستم مركزي اعصاب يافت ميشود سيستم اعصاب پيراموني ( PNS ) كه اعصاب متصل كننده ستون فقرات به دستها و پاها را شامل ميشود و سيستم اعصاب خودكار ( ANS )كه اعمال خود كار بدن مثل تنفس – تعرق – ضربان قلب ..... را كنترل ميكند.

اين سيستم ها بنظر ميرسد تحت تاثير ام اس قرار نمي گيرند در واقع بيماران ام اس بسيار كمي علائم مربوط به اختلالات ANS را تجربه مي كنند. يك آزمايش در مرحله اول ساختار سلول ميلين را از PNS ( كه به سلولهاي شوان Schwann cells معروفند ) برداشته و در مغز يك بيمار ام اس كشت داده كه ببينند آيا اين سلولها در سيستم مركزي اعصاب توليد ميلين ميكنند يا خير برنامه ريزي براي تحقيقات بيشتر بستگي به اين آزمايش اوليه دارد.

نوع ديگر سلول گليال كه در ام اس نقش دارد astrocyte است سلولي كه بطور عادي از آكسونها حمايت مي كند. Astrocyte ها وقتي وارد ميلين تخريب شده ميشوند هم تعدادشان و هم اندازه اشان بزرگ ميشود احتمالا خودشان به آكسونها حمله ميكند و جلوي ترميم ميلين را ميگيرند. Gliosis آستروسيت بيش از حد بزرگ شده است كه باعث ايجاد زخم حول آكسون ميشود.

سد مغزي-خوني و چسبيدگي مولكولها

وظيفه آستروسيت تنظيم عبور مواد قابل حمل بين مجاري خون و ديگر سلولهاي سيستم مركزي اعصاب است. براي دسترسي به بافت سيستم مركزي اعصاب سلولها بايد از سد مغزي-خوني عبور كنند. تحت شرايط عادي توانايي مواد براي عبور از ديواره مجاري خون به سيستم مركزي اعصاب بسيار محدود است بدين معني كه بسياري از سلولها شامل آنهائيكه باعث ايجاد جراحت هستند بطور عادي قادر به عبور از ديواره مجاري و حمله به سلولهاي سيستم مركزي اعصاب نيستند.

در ام اس سلولهاي گلوبول سفيد ميتوانند از سد مغزي-خوني عبور كنند و ميلين را جهت تخريب مورد حمله قرار دهند. تحقيقات نشان داده است كه سد مغزي – خوني بايد در درجه اول براي جلوگيري از بوجود آمدن ام اس و سپس براي جلوگيري از تخريب ميلين اصلاح گردد.

چسبندگي مولكولها ساختار پروتئيني داشته و باور بر اين است كه به سلولهاي گلوبول سفيد سيستم ايمني كمك ميكند تا از سد خوني مغزي بگذرند اين مولكولها روي سطح سلولهاي گلوبول سفيد قرار دارند مثل آستر سلولهاي مجاري خون.

سلولهاي گلوبول سفيد ابتدا بايستي به مجاري خون بچسبند و آستري را بكمك مولكولهاي چسبنده قبل از عبور از سد خوني مغزي و رسيدن به سيستم اعصاب مركزي بوجود آورند.

محققين در حال آزمايش عامل جديدي هستند كه مولكولهاي چسبنده را بلوك ميكند تا از عبور سلولهاي سيستم ايمني از سد مغزي خوني و رسيدن آنها به ميلين جلوگيري كند. فاكتورهايي كه تصور ميشود احتمالا نفوذ پذيري سد مغزي خوني را افزايش ميدهند عبارتند از عفونت ويروسي و واكسيناسيون.

علت شناسي- بيماري زايي و آسيب شناسي ام اس (4)

پلاكها

زمانيكه ميلين ملتهب شده و خون به ناحيه نفوذ ميكند ( خوني كه حامل ماكروفاژها و لنفوسيتهاست ) برخي تغييرات مهم رخ ميدهند.

· سلولهاي مهار كننده T كاهش مي يابند. ( سلولهايي كه پاسخ ايمني را مهار ميكنند)

· سلولهاي Th-1 افزايش مي يابند ( سلول هائيكه ابتدا پاسخ ايمني را از طريق سيتوكينها بهتر ميكنند)

· اينطور تصور مي شود كه سلولهاي كشنده T و آنتي بادي ها ميلين را هدف قرار داده به ميلين و آكسونها حمله ميكنند به مانند اينكه آنها مواد خارجي هستند( در نتيجه اين حمله ما دچار بيماري يا عفونت مي شويم).

· ماكروفاژها عمل تميز كردن را بوسيله مصرف و هضم ميلين صدمه ديده انجام مي دهند.

· اوليگوها سلولهايي كه ميتوانند ميلين جديد توليد كنند كم يا كلا ناپديد مي شوند.

· استرو سايتها مقدار و اندازه اشان زياد و بزرگ ميشود كه تشكيل بافت ضخيم و متراكمي را با سلولهاي ديگر در همان ناحيه ميدهند . اين فرايند منجر به ايجاد بافت قويي دور آكسونها ميشود كه شبيه به زخم يا سوختگي است. اين زخم به پلاك مشهور است اين نواحي بافت ضخيم كه بوسيله آستروسايتها ايجاد شده اند در آزمايشهاي MRI بصورت لكه هاي سفيد در مغز نشان داده ميشوند.

تغيير در اندازه – تعداد و محل پلاكها تعيين كننده نوع و شدت علائم بيماري است همچنان كه نموداري ديداري براي پزشك براي اندازه گيري ميزان پيشرفت بيماري است. پلاكها ممكن است يك آكسون يا چندين آكسون را در بر بگيرند. آنها در اندازه هاي متفاوت از سر يك سوزن تا يك اينچ طول اندازه دارند.

از آنجائيكه پلاكها انباشته يا تعدادشان افزايش مي يابد كاركرد سيستم اعصاب مركزي به مرور بدتر مي شود.

جالب اينكه پلاكها گاهي اوقات بطور گسترده اي در مغز و ستون فقرات پخش ميشوند كه مشكل خاصي را بوجود نمي آورند دوكلمه multiple sclerosis نيز از همين جا اقتباس شده است در واقع ريشه در كشف پلاكها دارد. multiple يعني متعدد و sclerosis يعني زخم و جراحت.

بياد داشته باشيد كه تورم هميشه باعث ايجاد ضايعه در ميلين و تشكيل پلاك نمي شود. برخي از آنها بدون ايجاد ضايعه اي بطور كامل بهبود مي يابند. چه عاملي به سلولها دستور ميدهد تشكيل پلاك بدهند هنوز ناشناخته است. چه چيزي مانع تشكيل پلاك در ساير موارد ميشود نيز هنوز يك راز است. سلولهاي Th-2 ظاهر شده و از خود سيتوكينهاي ضد تورم يا anti-inflammatory Cytokines را آزاد ميكنند كه شايد يكي از دلايل توقف ضايعه و جراحت باشد.

نورم فقط در مراحل ابتدايي SPMS رخ ميدهد و بعدا دژنراسيون (رو به انحطاط گذاردن) اوليه باعث تخريب ميلين و آكسون ميشود. در اين زمان apoptosis رخ ميدهد و سلولها بسادگي مي‌ميرند . مورد اخير در خصوص يكي از انواع ام اس پيشرفته صدق ميكند.





علل احتمالي

علت هر بيماري در يك يا چند سطح از طبقات زير قرار دارد

toxic سمي

vascular رگي آوندي(عروقي)

metabolic مربوط به سوخت و ساز

heredity وراثتي

congenital مادر زادي

degenerative بيماريهايي كه بمرور زمان ارگانهايي از بدن تخريب ميشوند

psychogenic بيماريهاي رواني عقلاني

tumors بيماريهاي توده اي

trauma بيماريهاي ضربه اي

infection عفونت

allergy حساسيت شديد

بسياري از طبقات فوق با بيماري ام اس نامربوط هستند و طبقاتي نيز به نظر ميرسد در ابتلا به بيماري ام اس نقش داشته باشند اما بيشتر تحقيقات از اين نظريه پشتيباني ميكنند كه در ابتلا به ام اس عوامل مركب دخيل هستند تا يك عامل مجرد.

بيشترين احتمالات ابتلا به ام اس مربوط به بيماري هاي

· وراثتي ( مورد استعداد ژنتيكي )

· عفونت ( بخصوص عمل آهسته ويروسها يا باكتري كه ممكن است براي سالها در حال كمون بمانند )

· آلرژي ( خود ايمني , وقتي كسي نسبت به بافتهاي بدن خودش دچار حساسيت شود)

ساير عوامل محتمل عبارتند از:

· رگي ( مربوط به جريان گردش خون )

· تجمع سموم / سوخت و ساز موادي چون اكسيد نيتريك

وراثت

اگر چه وراثت عامل بيماري ام اس نيست يعني 50 درصد بيماران بچه هايشان ام اس نمي گيرند, ولي استعداد ژنتيكي ممكن است دخيل باشد. همانگونه كه قبلا اشاره شد داشتن مليت خاص بيشتر از ساير عوامل ميتواند دخيل باشد. به هر حال اگر كسي در خانواده اش يك ام اسي داشته باشد احتمال ابتلا به ام اس براي او بيشتر است. بعنوان مثال شانس يك آمريكايي براي ابتلا به ام اس يك به هزار است ( يك دهم يك درصد ) وقتي عضوي از خانواده ام اس داشته باشد ريسك ابتلا به ام اس تا سه و چهار درصد براي ساير اعضا خانواده افزايش مي يابد.

بطور فني براي اينكه يك بيماري وراثتي تلقي بشود بايد بيست و پنج درصد يا بيشتر برادر يا خواهران بيمار و 50 درصد يا بيشتر فرزندان او مبتلا به آن بيماري باشند. درحالي كه وراثتي بودن ام اس تاييد نشده است تحقيقات نشان ميدهند كه 5 درصد افراد ام اس داراي برادر يا خواهر با همان بيماري هستند و 15 درصد داراي نسبت نزديك هستند. مطالعه روي دوقلوها نظريه استعداد ژنتيكي را تقويت ميكند. شيوع بيماري ام اس در دوقلوهاي برادر( غير همسان ) به ميزان 5 درصد در مقايسه با دوقلوهاي همسان به ميزان 31 درصد. بعلاوه كشف جراحتهاي ام اس بدون وجود علائم در دوقلوهاي سالم همسان در بيش از نيمي از ساير دوقلوهاي تحت مطالعه.

محققان ژن پاسخ ايمني را در كروموزوم 6 تشخيص داده اند كه به HLA DR2 موسوم است . آنچه در اروپاي شمالي معمول است اينكه بيشتر بيماران ام اس رابطه نزديكي با ژن مربوطه دارند يافتن يك آنتي ژن معمولي بنام HLAدر كليه (تمام )بيماران ام اس و آنهاييكه بيشترين استعداد ابتلا به بيماري را دارند غير محتمل است. تحقيقات بشدت روي عوامل ژنتيكي ام اس تاكيد دارند.

علت شناسي- بيماري زايي و آسيب شناسي ام اس (5)

عفونت

براي بيش از يكصد سال عفونت ( يك ويروس يا باكتري ) بعنوان مضنون اصلي در ايجاد ام اس مطرح بوده است. يك ويروس دير – عمل , ويروسي كه ميتواند براي سالها خود را در حال كمون نگاه دارد تا زمانيكه ماشه بيماري كشيده شود پنهان مي ماند. چنين ويروسي ميتواند در اين بيماري نقش داشته باشد زيرا سه يافته مهم از اين ايده پشتيباني ميكند:

1. اولين يافته مربوط به رابطه بين استعداد ابتلا به ام اس و محيط پيرامون است ( بخصوص فاصله با خط استوا ) در طول اولين پانزده سال عمر در معرض ويروس قرار گرفته سپس ويروس براي سالها بصورت پنهان باقي مي ماند. ساير بيماريهاي حاد مثل بيماري پاركينسون از چنين الگوي جغرافيايي مثل ام اس پيروي ميكنند. انتقال به ناحيه كم خطر بنظر نمي رسد ريسك ابتلا به بيماري را كاهش دهد مگر اينكه اين مهاجرت در زمان كودكي صورت گيرد. محلي كه شخص اولين 15 سال عمر خود را در آن ميگذراند بنظر ميرسد تعيين كننده احتمالي تشخيص بيماري ام اس در آينده است.

ساير تئوريهاي مربوط به عرض جغرافيايي و افزايش تعداد بيماران عبارتند از:

· آب و هوا ( و رطوبت مربوطه , هواي خنك و كاهش اشعه امواج فرا بنفش )

· محيط پيرامون ( شامل رژيم غذايي و نحوه زندگي )

· نظافت

· مصونيت نژادي

بيشترين ميزان شيوع بيماري ام اس در كشورهايي ديده ميشود كه از لحاظ استانداردهاي بهداشتي در مقام اول قرار دارند. كشورهاي فقير تر كه از نظر بهداشتي در رتبه هاي بسيار پايين تري قرار دارند داراي كمترين ميزان شيوع بيماري ام اس هستند. اين وضعيت از اين تئوري كه قرار گرفتن در معرض اين باكتري يا ويروس در سنين بسيار كم سيستم ايمني را بر عليه اين بيماري آماده ميكند تقويت ميكند.

2. دومين يافته مربوط به دنبال نمودن يك ويروس موجود است. بعنوان مثال سطوح غير عادي آنتي باديهاي ويروسي كه همواره در بيماران ام اس پيدا شده است بمانند ذرات ويروسي مختلف و ديگر نشانه هاي عفونت ويروسي. اگر چه ويروس بخصوصي در ارتباط با ام اس شناخته نشده است , مطالعات انجام شده براي مدت بيش از 50 سال بيش از 10 نوع از آنتي باديها را در مايع مغزي-نخاعي در بيماران ام اس نشان داده است.

بيشتر بيماران ام اس حداقل داراي يك نوع آنتي بادي ويروسي هستند (اگر بيشتر نباشد) توجه خاص روي سرخك , تبخال , لنفوم سلول T انساني , و ويروسهاي Epstein-Barr است. تصور دخيل بودن بيش از يك ويروس در كمك به ايجاد ام اس يا عامل اصلي ام اس نيز بسيار قوي است.

تحقيقات گذشته همبستگي جالبي را بين افزايش شديد ويروس هاري ( CDV ) در ناحيه اي كه جمعيت سگها بالا بود ( اشخاص زيادي به نگهداري سگ مي پرداختند) و افزايش موارد بيماري ام اس در 10 سال بعد پيدا كردند. اين مورد, هم در آيسلند و هم در جزيره اي نزديك انگلستان ثبت شده است.

محققان متفق القولند كه ام اس قابل انتقال نيست بعبارت ديگر مسري نيست بنابراين از يك فرد به فرد ديگر قابل سرايت نيست ( مگر ژنتيكي ) . همسران بيماران ام اس ريسكي را متحمل نميشوند و انتقال بيماري در كودكان به فرزندي قبول شده در خانواده اي كه مادر يا پدر ام اس داشته مشاهده نشده است.

محققان شواهدي از ويروس تبخال يافتند كه احتمالا در ايجاد بيماري ام اس موثر است. تجمعي از اين ويروسها در لبه پلاكها در كالبد شكافي مغز بيماران ام اس يافت شد در حاليكه در كالبد شكافي مغز افراد بدون ام اس چنين تجمعي از ويروس مشاهده نشد. اين ويروس human herpesvirus-6 ( HHV-6) ويروس تبخال انساني – 6 همان ويروسي است كه در كودكي باعث سرخك مي شود. در يك تخمين 90 درصد امريكائيها مبتلا به اين بيماري شده اند كه عمدتا در كودكي افراد را مبتلا كرده و باعث تب خفيف ميشود.

در تحقيق اخير سلولهاي فعال مبتلا كننده HHV-6 در بافت سيستم مركزي اعصاب 73 درصد بيماران ام اس وجود داشته اند. 90 درصد بخشهاي بافت كه با demyelination فعال مواجه بودند داراي سلولهاي مبتلا شده به HHV-6 بودند. در مقايسه با بافتهاي غير فعال بيماري تنها 13 درصد مبتلا به ويروس بودند. در بافت سيستم مركزي اعصاب از 28 فرد بدون بيماري ام اس تنها دو مورد مبتلا به HHV-6 بودند و هر دو به بيماري HHV-6 Leukoencephalitis در آنها تشخيص داده شده بود ( بيماري ماده سفيد مغز) .

همچنين در 54 درصد از 41 بيمار ام اس عفونتهاي HHV-6 فعال در نمونه آزمايش خون آنها مشاهده شد. اما در آزمايش خون كه از 61 فرد سالم بعمل آمد وجود اين عفونت منتفي بود.

مقايسه بيماران ام اس با عفونت HHV-6 و بيماران بدون اين عفونت تفاوتي در دوره هاي بيماري مشاهده نشد. اگر چه آنهايي كه آزمايششان مثبت بود در مقابل بيماراني كه آزمايش آنها منفي بود بسيار جوان تر بودند و براي مدت زمان كمتري دچار بيماري ام اس شده بودند. كه احتمال تغيير آسيب شناسي ام اس را در طول زمان تقويت ميكند. با اين وجود يك پيوند علي بين ام اس و HHV-6 برقرار شده است.

علت شناسي- بيماري زايي و آسيب شناسي ام اس (قسمت آخر)

ويروس Epstein-Barr - EBV

اين ويروس در ارتباط با ام اس بوده است و برخي از دانشمندان بر نقش اين ويروس در ايجاد و سبب شناسي بيماري ام اس تاكيد دارند. اين ويروس به خانواده تبخالها تعلق دارد و ابتدا بعنوان عامل اصلي تك هسته فزوني؟ بيماري منونوكلئوز ( mononucleosis) شناخته ميشود.. EBV عامل بيماريهاي ديگر چون سرطان و اختلالات عصبي است.

EBV بسيار شايع بوده و بيش از 95% افراد تا 40 سال در آمريكا آلوده به اين ويروس هستند. نتايج دو تحقيق در دانشكده پرستاري دانشگاه هاروارد نشان داده است كه زنان با سطوح بالاي آنتي بادي EBV در گلوبول سفيد خونشان چهار برابر بيشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند از طرف ديگر ساير تحقيقات نشان داده است كه افراد بدون آنتي بادي EBV بندرت دچار ام اس شده اند.

اين يافته ها باعث نمي شود كه ويروسي بودن بيماري ام اس قطعي تلقي گردد درحاليكه اينها خبر از شواهد فزاينده در خصوص ويروسهاي فعال يا آنتي باديهاي ويروسي در افراد مبتلا به ام اس در مقايسه با افراد بدون ام اس ميدهند. محققين نمي دانند نتايج حاصله علت بيماري

ام اس است يا تاثير آن. از آنجائيكه سيستم خود ايمني بيماران ام اس بيش از حد فعال بنظر ميرسد , يك بيمار ام اس واكنش بيشتري نسبت به ويروسهاي خفته نشان ميدهد تا افرادي كه سيستم ايمني منظم تري دارند. در هر حال اين يافته ها ما را بسوي آزمايشهاي بيشتر در خصوص استفاده از دارو هاي ضد ويروسي براي درمان ام اس رهنمون ميكند.

1. سومين يافته حاصل از مطالعات نشان ميدهد كه چگونه ويروسها ميتوانند باعث حالت شبيه فروكش و عود بيماري ام اس و از بين رفتن ميلين بعنوان يك بيماري در حيوانات شوند آزمايشهاي اوليه اغلب در آزمايشگاه روي حيوانات آزمايشگاهي صورت گرفت كه آنها را به بيماريي موسوم به experimental allergic encephalomyelitis (EAE) مبتلا نمودند.

EAE يك بيماري خود ايمني است كه با تزريق ميلين يا پروتئين هاي خاص ميلين به حيوانات سالم بوجود مي آيد اين پروتئين ها حاوي ارگانيسم هاي سل كشته شده هستند. EAE شبيه ام اس عمل كرده و به محققين اجازه ميدهد تا روي بسياري از زمينه هاي تخريب ميلين مطالعه كنند. البته به هر حال اختلاف زيادي بين دو بيماري وجود دارد و داروهايي كه روي بيماري EAE موثر بوده اند روي ام اس تاثير كمي داشته اند.

مدل تجربي ديگر ام اس ويروس Theiler’s murine encephalomyelitis ) TMEV ( مي باشد. بوسيله مايه كوبي درون مغزي موشهاي مستعد ميتوانند دچار اين بيماري شوندكه حالت شبيه سازي تورم و تخريب ميلين inflammation and demyelination كه در

ام اس بوجود مي آيد را ايجاد ميكند.

اين مدلهاي تجربي MS به محققين بينشي در مورد فرايندهاي سلولي كه در ام اس اتفاق ميافتد ميدهد. اين مدلها همچنين براي يافتن درمانهاي جديد قبل از آزمايش روي انسان حياتي هستند زيرا محققين را قادر به مطالعه روي انواع مواد دارويي از جهات امن بودن – كارا بودن و پاسخ بدن به دارو ميكند

Allergy حساسيت

از نظر تكنيكي ام اس را ميتوان بطور كامل يك نوع آلرژي دانست اما اين نوع آلرژي با آلرژي كه ما بطور سنتي ناشي از مواد خارجي مثل گرده و غبار ميدانيم متفاوت است بجاي آن اين نوع آلرژي ناشي از خود ايمني است و زماني رخ ميدهد كه فرد نسبت به بافتهاي بدن خودش حساس شود و آنتي باديهايي را توليد كند كه به سلولهاي سالم بدنش حمله كنند.

ام اس عامل بوجود آمدن آنتي بادي هايي است كه به ميلين و آكسون حمله ميكنند. ساير بيماريهاي خود ايمني مثل تب، درد مفاصل، آرتريت روماتوئيد، لوپوس و مياستنيا گراويس است.

Trauma ضربه يا زخم

ايده جراحت يا حتي حمله فشار روحي براي شروع ام اس يا برانگيخته شدن ام اس براي مدتهاست كه مورد بحث و مجادله بين محققين , پزشكان و بيماران است. تعداد زيادي مطالعه براي دستيابي به بينشي عميق تر در خصوص اين تئوري انجام گرفته است , در بيشتر موارد نتايج غير قطعي بودند اگر چه بسياري از بيماران ام اس به وجود traumatic يا واقعه تنش زا كه منجر به ايجاد يا وخيم تر شدن ام اس آنها شده است گواهي ميدهند.

Vascular مربوط به رگ عروقي

در ارتباط با گردش خون يك عامل رگي يا عروقي براي ام اس تا همين اواخر نا مربوط تلقي ميشد. يك مطالعه نشان داد حدود 50 % بيماران ام اس سر درد هاي ميگرني را گزارش نموده اند در همين حال مطالعه ديگري يافته است كه سر درد هاي ميگرن تا بيش از دو برابر در بين بيمارن ام اس نسبت به گروه هاي كنترل شايعتر است. بيش از يك سوم بيماران اعلام نمودند كه قبل از تشخيص بيماري ام اس در آنها دچار ميگرن بوده اند و 20 % نيز گزارش نمودند داراي سابقه خانوادگي در خصوص ميگرن هستند در مقابل 10 % گروه كنترل.

اين اطلاعات جديد احتمالا ما را بسوي يك ارتباط عروقي در زير مجموعه اي از بيماران ام اس هدايت ميكند. يك توضيح آن ممكن است اين باشد كه عوامل ژنتيك ام اس عامل ميگرن نيز هستند در هر حال پيوند تصادفي وجود ندارد.

تئوريهاي مركب

MS ممكن است بيماريي باشد كه ابتدا با يك ويروس آرام عمل كننده شروع شده و سپس منجر به اختلال سيستم خود ايمني در افراد مستعد از نظر ژنتيكي شود. بخشي از حملات

ام اس تقريبا بلافاصله بعد از يك بيماري ويروسي رخ ميدهد، بيماريهايي مانند سرماخوردگي يا آنفولانزا . در صورتي كه سيستم ايمني در معرض يك ويروس آرام عمل كننده قرار گرفته باشد يك بيماري ويروسي احتمالا در ايجاد ام اس بدتر شونده نقش دارد.

يك تئوري اين ايده را دنبال ميكند كه سيستم ايمني به اشتباه بخشي از ميليني را كه ساختارآن شبيه به يك ويروس است ( molecular mimicry ) اصلاح ميكند سيستم ايمني سپس به اشتباه ميلين را نابود ميكند. تنوري ديگر با ايجاد ضايعه در ميلين ناشي از عفونت ويروسي شروع ميشود سپس باعث رها شدن مقداري از ميلين در جريان خون ميگرددكه حاصل آن پاسخ سيستم خود ايمني براي مبارزه با مواد خارجي است.

بعلاوه عفونتهاي ويروسي T-lymphocytes را فعال ميكند كه در نتيجه آن interferon-gamma (IFN-gamma) در بدن رها ميشود IFN-gamma يك سيتوكين است كه سيستم ايمني را براي مورد هدف قرار دادن و تخريب سلولها تحريك ميكند. مطالعات باليني نشان داده اند كه IFN-gamma ام اس بدتر شونده را درمان ميكند.

Interferon-beta (IFN-beta) در بدن نيز توليد ميشود و ام اس را بوسيله كاهش اهداف تشخيص داده , ترميم BBB(سد خوني-مغزي) و كاهش تورم ناشي از سيتوكينها آرام مي نمايد. سه نوع داروهاي IFN-BETA عبارتند ار بتاسرون – آونكس و ربيف كه همگي آنها براي درمان طولاني مدت بيماري ام اس از نوع عودكننده فروكش يابنده مورد تاييد قرار گرفته اند.

يافته هاي جديد در مورد ام اس و تغذيه

اخيرا پيشرفهايي در زمينه تحقيقات مربوط به بيماري ام اس حاصل شده است كه گزارش آن در وب سايت www.ms-cam.org منتشر شده است . اين تحقيقات در گردهم آيي آكادمي عصب شناسي آمريكا كه در هنولولو بين تاريخهاي 29 مارس تا پنجم آپريل برگزار شده است ارائه گرديده اند.

رويكرد تغذيه اي براي درمان ام اس
مطالعات گذشته در خصوص رژيم غذايي دلالت بر اين داشتند كه چربي هاي اشباع شده به ميزان كم و چربي هاي اشباع نشده زياد به ميزان بالا باعث كاهش شدت بيماري در بيماران ام اس ميشوند. اين بخش از تحقيق بطور كامل مورد بررسي قرار نگرفت بيشتر مطالعات نيز در واقع در دهه هاي 1970 و 1980 ميلادي صورت گرفته بودند تحقيقي كه اخيرا صورت گرفته است توجه زيادي را معطوف بخود كرده است.

در اين مطالعه كوچك 32 بيمار شركت داده شده اند و دو گروه با هم مورد مقايسه قرار گرفتند. يك گروه روزانه كپسول روغن ماهي مصرف كرد بعلاوه به اين گروه توصيه شد 15% از كل كالري حاصل از مصرف چربي را كم نمايند. به گروه ديگر كپسولهاي روغن زيتون داده شد و توصيه گرديد 30% ازكل كالري حاصل از مصرف چربي را كاهش دهند. كليه شركت كنندگان در اين مطالعه از داروهاي مورد تاييد FDA مانند آونكس – كپكسون – ربيف براي معالجه ام اس استفاده ميكردند.

در پايان آزمايش گروهي كه روغن ماهي در طي دوره يكساله آزمايش استفاده كرده بودند در وضعيت به مراتب بهتري قرار داشتند نسبت به گروه ديگركه كپسول روغن زيتون مصرف كرده بود. مخصوصا اينكه گروهي كه كپسول روغن ماهي استفاده كرده بود تشديد ام اس كمتري نسبت به قبل از مصرف كپسول داشت در صورتيكه ديگر گروه (گروه روغن زيتون) تاثيري در بهبودي بيماري حس نكرده بودند ضمن اينكه اشخاصي كه در گروه روغن ماهي قرار داشتند ناتوانايي جديدي در طي دوره مصرف كپسول روغن ماهي پيدا نكرده بودند. بطور خلاصه گروه روغن زيتون در طي يكسال آزمايش وضع بيماريشان بدتر شده بود.

كيفيت زندگي و داروهاي غير مرسوم
در مطالعه كوچك ديگر 14 نفر بيمار ام اس به دو گروه تقسيم شدند به يك گروه فقط داروهاي مرسوم داده شد و به گروه ديگر داروهاي مرسوم و غير مرسوم . گروه اول فقط داروهاي مرسوم را استفاده ميكردند داروهايي مثل آونكس – بتاسرون – ربيف – كپكسون باضافه ساير داروها كه اغلب براي كنترل علائم ام اس بكار برده ميشود. گروه دوم داروهاي فوق بعلاوه داروهاي غير مرسوم مانند استفاده از: مشاور تغذيه – تصوير سازي ذهني – ژرف انديشي – يوگا – روحيه سازي – هوميوپتي – ريكي – طب سوزني – تكنيكهاي آلكساندر را استفاده نمودند.
شركت كنندگان در اين دو گروه پس از شش ماه فرم مربوط به بررسي كيفيت زندگي را پر نمودند. نتيجه اين آزمون تجربي اين بود كه افرادي كه هم از داروهاي مرسوم و هم از روشهاي غير مرسوم پيش گفته استفاده ميكردند از بهتر شدن وضعيت بي رمقي يا خستگي – كنترل مدفوع – و عملكرد جنسي اشان خبر دادند.
برخلاف برخي درمانهاي مرسوم ريسك بسيار كمي در درمانهايي مانند يوگا – ماساژ – و روحيه سازي وجود دارد. بسياري از بيماران ام اس استفاده از اين روشها را سودمند يافتند.

يوگا و ام اس
بسياري از مبتلايان به ام اس به انجام تمرينهاي يوگا پرداخته و گزارشهاي زيادي مبني بر مفيد بودن اين تمرينها وجود دارد از اثرات مثبت يوگا ميتوان كاهش در سفتي عضله ها و بدست آوردن آسايش روحي را نام برد. در كمال تعجب مطالعه رسمي روي ام اس و يوگا هنوز صورت نگرفته است. در نشست اخير عصب شناسان گروهي از بيماران ام اس انتخاب شده و به سه دسته تقسيم شدند براي گروه اول كلاس تمرينهاي يوگا در نظر گرفته شد براي گروه دوم تمرينهاي عادي شامل دوچرخه سواري (دوچرخه هاي ثابت) در نظر گرفته شد و براي گروه سوم نيز هيچ تمريني در نظر گرفته نشد. پس از شش ماه وضع اين بيماران مورد بررسي قرار گرفت و نتيجه اين بود كه دو گروه اول و دوم كاهش چشمگير در ميزان بي رمقي خود را گزارش كردند.




انجام امور روزانه زندگي با وجود خستگي ناشي از ام اس


نوشته Susan Forwell آموزشيار بخش كار درماني و عضو انجمن تحقيق كلينيك ام اس بخش عصب شناسي دانشگاه بريتيش كلمبيا- ونكور- كانادا

خستگي و مالتيپل اسكلروزيس


اگر چه خستگي و بي رمقي از شايعترين مشكلات در بيماران ام اس شناخته شده است و محققين تلاش فزاينده اي براي فهم علائم نامشهود آن دارند0 با اين حال چالش و برخورد با آن و كاهش تاثير خستگي ناشي از ام اس بر زندگي روزمره مي بايست مد نظر قرار داشته باشد0
بي رمقي ميتواند تمام انواع فعاليتهاي روزانه را متاثر سازد, مثل جستجو و يا حفظ شغل , براي خريد به لبنياتي رفتن , تماشاي بازي فوتبال كودكتان , تهيه شام خانواده, حمام گرفتن, تميز كردن خانه, براي قدم زدن به بيرون رفتن, كار با كامپيوتر, شستشوي رخت و لباس0
تحقيقات نشان داده است كه بي رمقي مي تواند روي فعاليتهاي اساسي و مهم نه تنها فردي كه به ام اس مبتلاست تاثير مضر بگذارد بلكه دوستان, خانواده و شبكه اجتماعي را نيز تحت تاثير قرار ميدهد0
بيماران مبتلا به ام اس اظهار ميدارند وقتي دچار بي رمقي ميشوند قادر به انجام كاري نيستند – فقط ضروريات- يعني ديگر قدرت انتخاب را از دست ميدهند آنها همچنين ميگويند " حافظه ام تسليم ميشود"- درباره خستگي ام احساس مقصر بودن ميكنم چون در انظار تنبل جلوه ميكنم و مردم باور نميكنند كه حقيقتا قادر به انجام كاري نيستم. چنين اظهاراتي نشان ميدهند كه بي رمقي ناشي از ام اس بر تمامي زمينه هاي روانشناسي- ادراكي – اجتماعي و فيزيكي زندگي افراد مبتلا به ام اس تاثير ميگذارد0

مديريت خستگي كه مستقيما به بيماري ام اس ارتباط ندارد

براي مديريت موثر خستگي كه موجب تغيير اساسي در زندگي مان است , علل بالقوه خستگي بايستي مورد شناسايي قرار گيرند. نوعي از خستگي مسقيما مربوط به ام اس است و اينطور تصور ميشود كه بعلت صدمه اي است كه به غلاف محافظ اعصاب(ميلين ها) وارد شده است ميباشد اگر چه خستگي در بيماران ام اس ميتواند ناشي از عللي باشد كه بطور مستقيم مربوط به صدمه فوق الذكر نيستند 0
جدول يك فهرستي از اين علل را نشان ميدهد. بي رمقي يا خستگي در بيماران ام اس ناشي از يك يا دو عامل گفته شده در جدول, در بيمارن بسيار شايع است0

مديريت خستگي مرتبط با ام اس
خستگي كه مستقيما ناشي از بيماري ام اس است اينگونه طبقه بندي ميشوند:
خستگي اوليه ام اس كه تصور ميشود ناشي از فيبر اعصاب باشد (ميلين هاي صدمه ديده ) و خستگي ثانويه ام اس كه ميتواند همراه با يكسري از ناتواناييها باشد.

در حال حاضر دارو درماني و راهبردهاي غير تهاجمي براي درمان خستگي ناشي از ام اس بكار برده ميشوند. كار درمانها ( افرادي كه به كاردرماني اشتغال دارند) 9 روش غير تهاجمي زير را براي كنترل خستگي يا بي رمقي ناشي از اين بيماري و توانمند كردن بيماران براي انجام كارهايشان توصيه ميكنند:
1. شناخت ويژه گي هاي خستگي ناشي از ام اس
2. روشهاي خود آگاهي
3. روشهاي ذخيره انرژي بوسيله صرفه جويي موثر و كارآمد انرژي خود
4. روشهاي ساده سازي كارها
5. استفاده از تجهيزات
6. كنترل و مشاهده دماي بدن
7. تمدد اعصاب و وانهادگي
8. رعايت الگوي خواب مناسب و نداشتن بي خوابي
9. مشاركت در انجام كارهاي روزانه فيزيكي تا حد امكان

هدف از استراتژيهاي فوق الذكر تصحيح مكانيسم بي رمقي نيست بلكه منظور ارائه استراتژيهاي مشهود براي تصميم گيري خود انگيخته مناسب براي نيازهاي هر فرد و ايجاد الگوي مصرف انرژي براي مشاركت در فعاليتهاست. در جدول 2 مثالها و اصول هر يك از اين راهبردها آمده است.
تحقيقات نشان داده است كه اگر اشخاص داراي بيماري مزمن مثل ام اس در برنامه هاي اجتماعي كار درماني و مصرف انرژي شركت نمايند تاثير مثبتي را در افزايش توانايي و مديريت بي رمقي خود و نهايتا افزايش كيفيت زندگي اشان خواهند داشت.
جدول شماره يك : علل بالقوه بي رمقي كه مستقيما ناشي از ام اس نيستند ( اين جدول بهيچ وجه يك جدول جامع نيست و علل ديگري نيز براي خستگي از نوع فوق الذكر وجود دارند)

علل بالقوه---------- چند مثال---------------------- چه بايد كرد

عفونت
--------------------------------------سرماخوردگي
----------------------------------------عفونت ادرار
-------------------------------------------------------------------مراجعه به پزشك براي از بين بردن عفونت
دارو / خوراكي ها
-------------------------------تاثير جانبي برخي داروها
-------------------------------تاثير متقابل داروها روي هم
-------------------------------مصرف سر خود داروها
-------------------------------مصرف غذا خارج از رويه معمول
------------------------------------------------------------------------مشورت با دكتر و بررسي داروها وموادي كه مصرف ميكنيد شايد لازم به تعويض دارو يا تغيير الگوي غذا باشد
مشكلات خواب
بي خوابي بخواب عميق نرفتن بدليل بيدارشدن پي در پي بخاطر ادرار- گرفتگي عضله- -صدا ياحركت ديگران---خسته از خواب بيدار شدن يا با سر درد از خواب برخواستن-----در باره مشكلات با دكتر خود صحبت كنيد. اگر اين مشكلات شديد هستند از يك متخصص خواب كمك بگيريد
افسردگي
از دست دادن روحيه زود رنجي و كج خلقي----از دست دادن علاقه به موضوعهايي كه مورد توجه همه است----احساس شكست خوردن و واماندگي----با دكتر خود مشورت كنيد
اختلال وضعيت
كاهش وضعيت جسمي عضله ها-- قلب و ريه ها بدليل عدم فعاليت----با يك فيزيوتراپ آشنا با -بيماري ام اس مشورت كنيد
كمر درد
درد ناشي از آرتريد ---سر درد ها---دكتر خود يا ساير متخصصين را براي كنترل درد ببينيد
اضطراب
مشكلات در محل كار--تنشهاي خانوادگي----نگراني هاي مالي----امور مربوط به ام اس-----از يك مشاور كاردرمان كمك بگيريد
مشكلات تنفسي
آسم- عميق نبودن تنفس----با پزشك خود مشورت كنيد
جدول شماره دو:
رويكردهاي غير تهاجمي براي بي رمقي ناشي از ام اس

راهبرد-------------------------- مثالها و اصول اوليه-----------------------------------

آموزش
-ناديده انگاشتن- وانمود كردن يا جنگيدن توانايي يا عملكرد شما را در انجام فعاليتي خاص ارتقا نمي دهد
روشهاي خود آگاهي
استراحت:نرخ فعاليت عمده كه براي هر موقعيت و هر شخص تعيين ميگردد
استراتژي بهروري انرژي
استفاده از امكاناتي چون آسانسور- پاركينگ مخصوص افراد ناتوان-----سازماندهي انجام امور در چند بخش به اين ترتيب هرگاه خسته شديد استراحت كرده سپس دوباره شروع به انجام كار مي كنيد
تجهيزات
زير دوش از يك صندلي براي نشستن استفاده نماييد تا اينكه بايستيد-----استفاده از ابزار توانبخشي براي راه رفتن جهت كاهش انرژي مورد نياز براي پياده روي-----استفاده از ابزارهايي مانند كنترل از راه دور
دماي بدن
حساسيت به افزايس دماي بدن منجر به افزايش بي رمقي ميشود بعنوان مثال بعد از تمرين و يا قرار گرفتن در محيط هاي گرم ------استفاده از البسه خنك و احتراز از محيط هايي كه گرما زياد است.
وانهادگي و تمدد اعصاب
سر زنده بودن – در هر موقعيتي خواب براي رفع خستگي مورد نياز نيست. تكنيكهاي رفع خستگي بستگي به فرد دارد--برخي روشهاي تمدد اعصاب براي بعضي بيماران ام اسصلاح نيستند
عادات خوابيدن
در جايي كه روزها استراحت ميكنيد شبها نخوابيد يعني در دو محل متفاوت در شب و روز استراحت كنيد-------به عادات پيش از بخواب رفتن توجه كنيد
محيط پيرامون
اقلامي را كه مدام استفاده ميكنيم در محلهايي قرار دهيد كه بسادگي بتوانيد به آنها برسيد-----محل آسايش مناسبي را براي استراحت و جايي كه زمان زيادي را آنجا ميگذرانيد در نظر بگيريد بعنوان مثال در محل كار خانه يا مدرسه.

كار درمان شما ميتواند در مورد هر يك از موارد فوق الذكر با شما مشورت كرده و مناسبترين تركيب از موارد فوق را كه منطبق با نيازهاي شما باشد بعنوان يك راهبرد به شما پيشنهاد دهد.


بر اساس اصول و مثالهاي طرح شده در جدول شماره دو اجازه دهيد به سه فعاليت روزانه در زندگي يك فرد (بطور مثال) نگاهي داشته باشيم اين فعاليتها عبارتند از حفظ اشتغالمان – نگهداري از كودكانمان – برنامه ريزي و آماده كردن شام براي افراد خانواده. چگونه راهبردهاي پيش گفته را بكار بگيريم تا خستگي امان كاهش يافته و قادر به انجام امور گفته شده باشيم؟

با وجود اينكه لازم است نيازهاي خاص هر فرد در نظر گرفته شود مثالهاي مربوط به راهبردهاي حفظ اشتغال در مواجه با خستگي ناشي از ام اس بوسيله بررسي محيط كار از نظر ميزان حرارت ( وجود تجهيزات سرمازا و همچنين امكان استراحت در چند نوبت جنبه عمومي دارد.

براي رسيدگي به امور كودكانمان , در هر مورد ميتوانيم از ابزارهاي توانبخشي استفاده كنيم ضمن اينكه تلاش ميكنيم هر چيزي را نزديك خود و در دسترس نگهداري كنيم.
فعاليت نهايي و آخر آماده كردن شام بود اين فعاليت را ميتوانيم در چند مرحله انجام دهيم تا بتوانيم انرژيمان را بعنوان اصل اوليه و مهم در برخورد با خستگي ناشي از ام اس ذخيره كنيم. از پيش آماده كردن ظروفي كه ميتوانند براي چند نوع غذا استفاده شوند. استراحت قبل از طبخ غذا و بهره گيري از كمك افراد خانواده براي كاهش بار مسئوليت روي خود .

رويكرد هر چه باشد بايد درك شود كه زندگي روزمره بطور فزاينده اي تلاش بيشتر ما را مي طلبد همراه با پيچيدگي كه خستگي منتج از ام اس بوجود مي آورد هر كس بايد بدنبال رويكرد راهبردي چند جانبه و جامع باشد تا نتيجه آن مديريت و كنترل بي رمقي در زندگي روزمره امان در قرن بيست و يكم باشد.

مقدمه اي بر بي رمقي ناشي از بيماري ام اس

نشريه MS IN FOCUS موضوع مقاله اصلي اولين شماره خود را به بي رمقي يا FATIUGE اختصاص داده است. اين مقدمه بر پايه نوشته انجمن ام اس انگلستان و ايرلند شمالي مي باشد.

بي رمقي و ام – اس
بي رمقي محدود كننده زندگي 85% از بيماران مبتلا به ام اس است. جدي تلقي كردن بي رمقي در ام اس ضروري بوده و بايستي بدقت با آن برخورد شود.

بي رمقي چيست؟

بي رمقي ناشي از ام اس براي هر كس متفاوت است براي برخي بي رمقي ناشي از ام اس به مفهوم از توان افتادن است در حاليكه در ديگري شدت پيدا نمودن علائم مانند مشكلات در بينايي- اشكال در تمركز – حافظه – تحرك و گرفتگي عضلات مي تواند باشد. بي رمقي انجام امور روزانه را مشكلتر مي نمايد.

بي رمقي اوليه
بي رمقي اوليه مستقيما ناشي از ضايعه وارده به سيستم اعصاب مركزي است. پاسخ بدن نسبت به ضايعه بوجود آمده كم كردن واكنش و درنتيجه ايجاد بي رمقي است. بيماران مبتلا به ام اس انواع مختلفي از بي رمقي را بشرح زير تجربه ميكنند:

 سستي يا بي رمقي: نوعي بي رمقي شديد كه ارتباطي با انجام فعاليت فيزيكي ندارد
 بي رمقي مدار كوتاه: در دسته بخصوصي از عضلات رخ ميدهد . بعنوان مثال بي رمقي در دست بعد از اينكه مدت كوتاهي كار نوشتن را انجام دهد.
 بي رمقي ناشي از حساسيت به گرما: افزايش دماي بدن ميتواند سبب بي رمقي شود اين نوع بي رمقي در ام اس با تغيير فصول و تغيير آب و هوا رخ ميدهد اما ضمنا در اثر عوامل ديگر مانند حمام گرم گرفتن يا خوردن غذاي داغ نيز رخ مي دهد.

بي رمقي ثانويه
بي رمقي ميتواند ناشي از ساير عواملي كه ضرورتا مربوط به ام اس نيستند باشد مانند :

 اختلال در خوابيدن : اغلب ناشي از علائمي است كه بمرور تسكين يافته و كمتر ميشوند مثل گرفتگي عضلاني- درد – شتاب در ادرار در شبها – افسردگي – اضطراب.
 افونت: ميتواند سبب شدت گرفتن برخي علانم ام اس گردد مانند افونت ناشي از سرما خوردگي كه سبب تب و افزايش دماي بدن و درنتيجه بي رمقي در بيماران ام اس ميشود.
 تقلا: افزايش تقلا و حركت فيزيكي ميتواند باعث بي رمقي شود.
 تاثير دارو: داروهاي زيادي هستند كه سبب بي رمقي و خواب آلودگي بعنوان تاثير جانبي ميشوند، آگاه بودن از اين مسئله مهم است. اگر متوجه همبستگي بين تغيير در ميزان بي رمقي با تغيير در مصرف دارويي شديد مورد را با پزشكتان مطرح نماييد.
 افسردگي: ميتواند ناشي از تخريب عصب و يا بدليل تاثير روحي تطبيق با ام اس باشد.
 محيط اطراف : نور و دماي هوا در محيطي كه كار ميكنيم بسيارمهم هستند به اين شكل كه نور ضعيف موجب تلاش بيشتر چشم براي ديدن ميشود و گرماي مداوم بي رمقي را شدت مي بخشند0

مديريت بي رمقي
مديريت بي رمقي ناشي از ام اس مستلزم رويكردي هم آهنگ شده است كه مشاركت فعال خانواده . همكاران و متخصصان يهداشت را مي طلبد. شايد احساس كنيد كه روابط شخصيتان بدليل عدم شناخت اطرافيان از تاثير بيرمقي بر شما تحت تاثير قرار گرفته است. اگر مايليد درباره مشكلاتي كه در رويارويي با بي رمقي تجربه ميكنيد صحبت كنيد. صحبت با يك پزشك مشاور ميتواند ارزشمند باشد. انجمن ام اس شما ميتواند در خصوص پيدا نمودن مشاور به شما كمك نمايد يا حتي خودش در اين مورد خدماتي ارائه بنمايد.

دارو درماني
مديريت بي رمقي از نوع اوليه احتمالا همراه با استفاده از دارو است. تلاش زيادي بايد صورت گيرد تا مناسبترين دارو و اندازه آن براي شما پيدا شود. از آنجاييكه بي رمقي ناشي از ام اس بدليل ايجاد ضايعه در اعصاب است استفاده از داروي ضد بي رمقي موثر نيست.
براي برخي استفاده از داروهايي كه مورد استفاده بيماران پاركينگسون،انفولانزا و ناركولا پسي ( خواب آلودگي مفرط در روز ) است مفيد بوده است. از آنجايي كه اين داروها نشان داده اند روي بي رمقي ناشي از ام اس موثر بوده اند ، نه به اين خاطر كه پزشكتان تصور ميكند شما داراي اين شرايط هستيد. داروهاي مورد استفاده براي بي رمقي در ام اس عبارتند از:

 آمانتادين: آثار جانبي عبارتند از سرگيجه – سر درد – و اشكال در خوابيدن.
 مودافينيل: داروي جديدي است كه درمان بوسيله آن هنوز تحت آزمايشهاي كلينيكي است. مطالعات در مقياس كوچك خبر از موثر بودن اين دارو بر بي رمقي ناشي از ام اس دارد. آثار جانبي شامل سر درد – ضعف و تهوع است.

درمان بدون استفاده از دارو
تغيير در عادات روزمره ميتواند در مديريت بي رمقي به شما كمك نمايد. اين تغييرات در بهترين شكل خود بوسيله كمك گرفتن از متخصصين كاردرماني- فيزيوتراپيست ها – پزشكان عمومي و متخصصان مغز و اعصاب و پرستاران ام اس صورت ميگيرد.

كاردرماني و فيزيوتراپي
وظيفه كاردرماني تطبيق و تنظيم انجام كارها و تدابير يكپارچه سازي فعاليتها بگونه اي است كه بيشترين حجم فعاليت با صرف انرژي كمتر صورت گيرد (در واقع افزايش اثر بخشي انرژي صرف شده را كاردرماني گويند – از مترجم).

فيزيوتراپي كمك ميكند تا عضلات تقويت شده قدرمند شوند همچنين فيزيوتراپي به وانهادگي (relaxation) كمك مي نمايد كه منجر به افزايش حركات مفاصل و تقويت گردش خون ميگردد0 فيزيوتراپ ميتواند تمرينهاي هوازي را براي شما برنامه ريزي نمايد.
كارهاي روزانه شما بايستي عبارت باشد از :

استراحت و آرامش
اگر بي رمقي در شما داراي الگوي خاصي است ايده آل اين است كه قبل از اينكه بي رمقي به اوج خود برسد استراحت كنيد به اين ترتيب بدن قادر به بازيابي سريعتر قدرت خود ميشود. فنون آرامش يابي در انواع لوح فشرده و نوارهاي صوتي موجودند و روش موثري را براي دستيابي به آرامش عضلاني موجب مي شوند. روشهاي مورد استفاده براي دستيابي به آرامش عضلاني نبايستي باعث انقباض در عضلات گردد زيرا موجب اسپاسم يا گرفتگي عضلات ميشوند.

اولويت بندي براي فعاليتهاي روزانه
درصورتيكه فهرستي از كارهاي روزانه تهيه نماييد مشاهده خواهيد كرد برخي از آنها داراي اولويت اول – برخي ديگر اولويت آخر و حتي برخي قابل حذف شدن هستند. برخي تغييرات نيازمند همكاري ديگران است. درك همه از علت تغيير و ميزان سودمندي كه تغيير براي شما دارد. بسيار مهم است.

برنامه ريزي كردن و سازگار نمودن فعاليتهاي روزانه
انجام امور روزانه مستلزم فعاليت فيزيكي و ذهني است هماهنگ نمودن اين وظايف بسيار مهم است تا اينكه حتما بدنبال انجام امور بوسيله يكي از آنها برويم. بطور معمول برنامه ريزي را در زمان استراحت انجام ميدهيم. بهتر است وظايف اصلي را زماني انجام دهيم كه بي رمقي در حداقل ميباشد و همچنين در فواصل معين موقع كار به خود براي تجديد قوا استراحت بدهيم.

سازماندهي
ميتوانيد بازدهي واثربخشي انرژي را در زمان انجام كار تضمين نماييد ، بعنوان مثال در دسترس نگهداري لوازمي كه بطور مداوم استفاده ميكنيد مانند لوازم پخت و پز در آشپزخانه- استفاده از ابزار كنترل از راه دور ويا زمان تلفن كردن استفاده از گوشي كه روي سر ميگذارند و داراي ميكروفن است همه اين وسايل كمك ميكنند تا در زمان انجام كار بخصوصي حداقل انرژي مصرف شود.
انجمن ام اس شما ميتواند مراكز ارائه اين تجهيزات سازگاري را به شما معرفي نمايد .

طرز قرار گيري و موقعيت صحيح
نشستن بيش از ايستادن در بيماران ام اس ترجيح داده ميشودبراي اينكه موقيت درستي براي ذخيره انرژي در زمان انجام كاري كه طولاني مدت است داشته باشيم در نظر داشتن موقيتتان و تكنيك كار در زمان انجام كار يا بلند كردن يك شيئ با اهميت است به اين ترتيب هم احتمال زخمي شدن را از بين برده ايد و هم از انرژي خود بگونه اي موثر استفاده كرده ايد.

رژيم غذايي سالم و متعادل
رژيم غذايي كم چرب ، پرهيز از غذاي سنگين و غذاي داغ در كاهش بي رمقي ناشي از ام اس موثر است. مصرف بيش از حد الكل و سيگار تاثير منفي در ميزان بي رمقي ام اس دارد.

انجام تمرينات مناسب
تمرينهاي هوازي ملايم رويكردي مثبت در مديريت ام اس است. اين تمرينها كارايي عضلات و قدرت و ميزان تحمل پذيري آنها را افزايش ميدهد البته قبل از انجام هر نوع تمريني لازم است با يك متخصص در خصوص نوع تمرينهاي مختص خود مشورت نماييد.

برشورهاي شماره يك تا شش مركز تحقيقات ژنتيك

برشورهاي منتشر شده بوسيله مركز تحقيقات مهندسي ژنتيك و به همت دوست عزيزم دكتر سرائي و دكتر صنعتي همينطور انجمن ام اس ايران و ساير افراد بلند همت تهيه شده است و حاوي اطلاعات ارزشمندي است از اين جهت 12 بروشور را در دو سري در اينجا مي آورم. مركز ملي تحقيقات مهندسي
ژنتيك وتكنولوژي زيستي
بروشور هاي اطلاع رساني در مورد
MS
بروشور شماره 1
حتماً وقتي به شما گفته شد كه خودتان يا يكي از عزيزان مبتلا به بيماري ام اس هستيد ، مثل خودم شديداً يكه خورديد …در چنين شرايطي معمولاً قبل از هر چيزي بدنبال پاسخ دادن به اين سوال هستيم كه با اين بيماري چه كارهائي مي توان كرد؟ اولين اقدامي كه اكثر خانواده ها پس از آگاهي از ابتلاي يكي از عزيزان مي كنند غالباً مخفي نگه داشتن مسئله از كليه آشنايان و حتي گاهي خود بيمار است! وبه دنبال آن فشارهاي روحي فراواني كه بعلت اين مخفي كاريها براي بيمار پيش مي آيد چنان اثرمخربي بربيمار مي گذارد كه حتي گاهي اثر مفيد داروهاي تجويز شده را هم خنثي ميكند. شايد بهتر باشد بعنوان يك بيمار ام اس تصميم بگيريم بجاي وحشت وگريز از مشكلي كه پيش آمده ، آنرا بهتر بشناسيم و ببينيم چگونه مي توان با كمترين مشكل با ام اس كنارآمد و يك زندگي طبيعي داشت . بروشور حاضر و جزواتي كه متعاقباً مطالعه خواهيد كرد با همين هدف و به منظور كمك به كليه بيماران ام اس كشور تهيه شده است و در آنها با چنين مطالبي آشنا خواهيد شد:
ام اس چيست ؟
چه اشخاصي ام اس مي گيرند؟
انواع ام اس
علائم و مشكلات شايع در ام اس
چگونه مي توان با ام اس زندگي گرد؟
رژيم غذائي مناسب در ام اس (چه بخوريم)
فعاليت و ام اس (ام اس و فيزيوتراپي)
شيوه هاي حمايتي براي بيماران ام اس
تشخيص ام اس
درمان ام اس
اطلاعات جديد در مورد ام اس و…
در تماس بعدي بيشتر در مورد بيماري ام اس صحبت خواهيم كرد ولي فعلاً بياد داشته باشيد كه با وجود تلاشهاي بسيار محققان ، هنوز درماني براي علاج كامل ام اس كشف نشده است و از درمانهاي موجود فقط براي تخفيف عوارض جانبي بيماري و يا بعنوان مسكن استفاده مي شود. اما نبايد نااميد بشويم چون از طرفي با پيشرفتهاي سريع در عرصه هاي علمي بنظر مي رسد با شناخت كامل بيماري و درمان قطعي آن فاصله چنداني نداشته باشيم و از طرف ديگر با آگاهي از شيوه هاي حمايتي موجود ، خصوصاً مشورت با يك پزشك و نيز فيزيوتراپيست حاذق و دلسوز ، مي توان خود را از لحاظ سلامت بدني به حدي نزديك به ساير افراد جامعه رساند.
در پايان يادآوري مي شود نظرات شما بهترين راهنماي ما براي ادامه اين ارتباط خواهد بود .

بروشور شماره 2
ms چيست ؟
به يك شهر بزرگ فكر كنيد : در اين شهر خيالي ما ، آدمهاي زيادي زندگي مي كنند كه هر كدام وظيفه اي را انجام مي دهد ، يكي لباس مردم را تأمين مي كند ، ديگري عرضه كننده مواد غذايي است و سومين نفر هم جزو نيروهاي انتظامي است و امنيت مردم شهر ما را برقرار مي سازد. هيچ فكر كرده ايد بدن هر يك از ما چقدر به همين شهر شباهت دارد ؟
هر يك از سلولهايي كه بدن ما را مي سازند به مثابه يكي از شهروندان شهر خيالي ماست كه وظيفه مشخصي دارد، مثلاً سلولهاي پوست لباس بدن را تأمين مي كنند و گلبولهاي قرمز خون مواد غذائي و گلبولهاي سفيد خون امنيت آن را . بله ، اين مأموران انتظامي بدن ما مدام در خيابانها و كوچه هاي آن يعني رگهاي خوني و فواصل كوچك بين سلولي مي گردند تا هر گونه بيگانه (مثلاً چند ميكروب ) را شناسايي كرده و از بين ببرند.
مثل اينكه يك چيزمهم فراموش شد!نيروگاه برق وسيم كشي برق اين شهرچيزي نيست جزسيستم اعصاب مركزي كه شامل مغز و نخاع مي ياشد به كمك رشته هاي ظريف اعصاب كه تمام اجزا بدن را به مغز و نخاع ارتباط مي دهند ، در واقع سيم كشي ارتباطي بدن ماست . درون اين سيم كشي ها هم جريان برق جاري است – البته با شدتي بسيار ضعيف تر از آنكه ما را دچار برق گرفتگي كند!!
با هم به ساختمان يكي از اين رشته هاي عصب نگاه كنيم : رشته عصبي درست مانند يك سيم برق بوسيله يك ماده پوششي محافظت مي شود. اين ماده پوششي سوسيس مانند كه ميلين نام دارد فقط يك عايق يا حفاظ براي خود رشته نيست بلكه كمك مي كند پيام الكتريكي با سرعتي چندين برابر منتقل شود به زودي مي بينيم كه همين ميلين يكي از بازيگران اصلي قصه ماست .
برگرديم به نيروهاي انتظامي يا همان سيستم ايمني بدن : سلولهاي مختلف اين سيستم مانند كارمنداني وظيفه شناس دائماً و با دقتي بسيار زياد در حال انجام وظيفه اند ، ولي هر كارمند وظيفه شناسي ممكن است گاهي اشتباه كند…
در بدن ما وقتي كه بدلايلي (كه هنوز كاملاً مشخص نشده ) گلوبولهاي سفيد اشتباهاً به ميلين بجاي يك عامل بيگانه حمله كردند، بيماري ام اس آغاز شد. و هر بار كه اين گلوبولها به رشته هاي اعصاب مربوط به يكي از اندامهاي بدنمان حمله مي كنند، آن اندام دچار مشكل خواهد شد. مثلاً زماني ممكن است در راه رفتن ، ديدن يا حفظ تعادل دچار مشكل شويم .
در يكي از بروشورهاي بعدي كه در مورد انواع ام اس است در اين باره بيشتر صحبت خواهيم كرد.
برشور شماره 3
شايد بتوان گفت دو بيمار ام اس را نمي توان يافت كه چگونگي شروع و ادامه بيماريشان شبيه هم باشد.
اما من بعنوان يك پزشك آموخته ام كه بيماري ام اس را به چهار دسته اصلي تقسيم كنم كه هر كدام از ما را مي توان در يكي از آنها طبقه بندي كرد:
الف – ام اس خوش خيم (Benign MS ) در اين نوع فقط تعداد كمي حمله رخ مي دهد كه اين حملات معمولاً با بهبودي كامل همراهند . اين نوع در طي زمان بدتر نمي شود و معمولاً موجب هيچ ناتواني ماندگاري نخواهند شد.فردي را كه ده تا پانزده سال پس از آغاز بيماريش علائم اندكي دارد،بايد جزء اين گروه به شمار آورد. بهر حال گاهگاهي پس از گدشت ساليان دراز ممكن است ام اس فعال شده و ناتواني فرد افزايش يابد.
ب – نوع عود كننده و فروكش يابنده (Relapsing Remitting MS ) اكثر مبتلايان ، بيماريشان را با همين نوع آغاز مي كنند.
به اين ترتيب كه درآنها هرحمله بيماري،يك دوره آرامش(فروكش ) در پي دارد كه بيماران در اين دوره آرامش مشكل چنداني ندارند.حمله ها معمولاً غيرقابل پيش بيني اند و در طي آنها ممكن است مشكلات و ناتواني هاي جديدي اضافه شود و يا مشكلات قبلي مجددأ تكرار شوند. هر حمله بيماري ، يك دوره آرامش (فروكش ) در پي دارد كه بيماران در اين دوره آرامش مشكل چنداني ندارند.
حمله ها معمولاً غيرقابل پيش بيني اند و در طي آنها ممكن است مشكلات و ناتواني هاي جديدي اضافه شود و يا مشكلات قبلي مجددأ تكرار شوند . هر حمله ممكن است براي ساعتها ، روزها ، هفته ها و حتي ماهها طول بكشد و مي تواند خيلي خفيف يا شديد باشد ، در حدي كه نياز به بستري شدن در بيمارستان باشد. طول مدت دوره هاي آرامش هم مي تواند كوتاه يا طولاني باشد(حتي براي چند سال ) .
در مراحل اوليه اين نوع ام اس معمولاً بيماران درايام آرامش مشكلي ندارند. ولي پس از چندين حمله ممكن است بيمار بخاطر آسيب هاي باقي مانده ، نسبت به قبل از حمله مشكلات بيشتري داشته باشد.
ج – نوع پيشرونده ثانويه (Secondary Progressive MS ) اين دسته را مي توان ادامه نوع قبل دانست.يعني پس ازچندين سال حمله وآرامش، بيمار به حدي مي رسد كه بدون وجود دوره هاي واضحي از حمله يا آرامش ، با گذشت زمان رفته رفته ضعيفتر مي شود. زماني كه لازم است تا شخص به اين حد برسد متفاوت است اما طبق آمارهاي بين المللي معمولاً بين پانزده تا بيست سال طول مي كشد.
د- نوع پيشرونده اوليه (Primary Progressive) در اين نوع ، بيماران هرگز حالت هاي عود يا فروكش را ندارند و از همان آغاز حالشان بطور ثابت رو به وخامت مي رود . اين حالت ممكن است هر زماني متوقف شود و يا همچنان بدتر شود.
مطالب گفته شده از ديد يك پزشك و بر طبق اطلاعات علمي بود ولي بعنوان يك بيمار ام اس معتقدم كه روي پيشاني هيچكداممان نوشته نشده كه متعلق به كدام يك از اين گروهها هستيم . و مهمترين عاملي كه تعيين مي كند سير بيماريمان خوش خيم يا پيشرونده باشد تا حد زيادي منوط به خواست خودمان است .
در فرصت هاي بعد بيشتر در اين باره صحبت خواهيم كرد.
برشور شماره 4
گفتيم تظاهرات و سير بيماري ام اس از شخصي به شخص ديگر متفاوت است .
ممكن است علامتي كه مهم ترين مشكل من است اصلاً در شما ايجاد نشده باشد يا بالعكس .
در اين بروشور با هم شايعترين مشكلاتي را كه ممكن است طي دوره بيماري برايمان پيش بيايد ، مرور مي كنيم .
چشم ها معمولاً اولين و شايعترين اعضاي درگير مي باشند. ممكن است شخص به علت انحراف يك چشم دچار دو بيني شود تاري ديد در يك يا هر دو چشم يا درد پشت چشم نيز ممكن است رخ دهد. قدرت بينايي معمولاً در اشخاصي كه درگيري چشمي داشته اند ، تا حدي كاهش مي يابد .
اندام ها (دست و پا ) ممكن است دچار مشكلات حسي و حركتي شوند. از مشكلات حسي احساس كرختي ، به خواب رفتگي يا سوزن سوزن شدن و از مشكلات حركتي ضعف در يك يا چند اندام ، اشكال در راه رفتن و حركات ارادي ديگر را مي توان نام برد.
گوش ها هم گاهي دچار مشكلاتتي نظير وزوز گوش ، يا كاهش شنوايي مي شوند.
احساس نياز مكرر به دفع ادرار ، بند آمدن و احتباس ادرار ، بي اختياري در دفع ادرار و بالاخره كاهش ميل و توانايي جنسي از مشكلاتي هستند كه در دستگاه ادراري – تناسلي بيماران به وجود مي آيند.
از دست دادن تعادل هنگام راه رفتن خصوصاً در تاريكي ممكن است به خاطر درگيري مخچه باشد. گاهي احساس وضعيت در بيماران ام اس مختل مي شود يعني هنگامي كه چشم بيمار را مي بندند نمي تواند موقعيت اندامهايشان را بخوبي دريابد.
غير از اينها مي توان به مواردي نظير مشكل در تمركز حواس و گاهي بي حواسي ، اضطراب ، افسردگي ، احساس درد در ماهيچه ها ، اشكال در سخن گفتن – اشكال در اجابت مزاج واشكال در فرودادن لقمه غذا اشاره كرد.
يادآوري مي شود علائم و مشكلات مختلف بخاطر اينست كه سلولهاي عصبي در بخشهاي گوناگوني درمغز و نخاع درگير مي شوند. اين تفاوت ها نه تنها بين دو بيمار مشاهده مي شود ، بلكه حتي ممكن است در يك فرد در زمانهاي مختلف هم علائم گوناگون بروز كنند . ديگر اينكه علائم ممكن است بارها و بارها بيايند و بروند. پس اگر يكي از توانائي هايمان را از دست داديم نبايد خيلي نگران شويم چرا كه معمولاً امري موقتي است و مي توانيم به كمك درمان مناسب ناتوانيها را به ميزان زيادي از ميان ببريم . گروهي از عوامل مي توانند زمينه ساز ايجاد مشكلات جديد باشند ، كه از آنها مي توان به گرما و رطوبت ، ورزشهايي كه حرارت بدن را بالا مي برند ، تب و مهمتر از همه اينها فشار روحي و عصبي كه پزشكان به آن استرس رواني مي گويند اشاره كنيم . پس چه بهتر كه با يك برنامه ريزي ساده تا حد زيادي از اين عوامل دوري كنيم .
بروشور شماره 5
فيزيوتراپي چيست ؟
به زبان ساده مي توان فيزيوتراپي را علم درمان بوسيله حركت و روشهاي فيزيكي دانست . به اشخاصي كه در اين مورد تحصيل كرده اند فيزيوتراپيست مي گويند.
ام اس و فيزيوتراپي
يكي از مشكلات اصلي ما،ضعف و محدوديت در حركت است كه از طرفي بعلت درگيري قسمتهاي حركتي در مغز و نخاع و از طرف ديگر بعلت كم حركت شدن خودمان است . شايد شما هم به يكي از علل زير حركات خود را محدود كرده ايد:
افسردگي و بي حوصلگي ،ترس ازافتادن يا جراحات ديگر و ناآگاهي (مثلاً ترس از ضرر داشتن فعاليت ) . كم بودن تحرك داراي عوارضي است مانند كوتاه شدن و ضعيف تر شدن عضلات ، زخم بستر ، يبوست و …
حتماً تابحال با فردي كه دست يا پايش شكسته است برخورد داشته ايد و شاهد بوده ايد كه پس از درمان شكستگي و بازكردن گچ ، بيمار در انجام حركات آن عضو ناتوان شده است و نيازمند به فيزيوتراپي براي مدتي محدود بوده است . فرق ما با همين بيمار در اين است كه براي مدت نامحدودي به فيزيوتراپي محتاجيم .
شايد فكر كنيد عملي نيست كه همه روزه به يك فيزيوتراپيست رجوع كنيد و شايد انجام مداوم اين كار از نظر وقت و يا هزينه غيرممكن باشد.
اما با يك روش ساده مي توانيم اين مشكل را حل كنيم :
1- ابتدا به يك فيزيوتراپيست حاذق و دلسوز مراجعه مي كنيم . يافتن او اصلاً مشكل نيست ! كافي است به يك مركز فيزيوتراپي رجوع كنيد و در صورتي كه در آنجا راحت بوديد و حس كرديد به مشكلات شما توجه مي شود و برايتان دقيقاً برنامه ريزي مي كنند، مي توانيد هميشه به همان فيزيوتراپيست مراجعه كنيد. بديهي است علاوه بردقت و توجه متخصص مربوطه ، سليقه شخصي شما هم بسيار مهم است و مثلاً فيزيوتراپيست انتخابي من ممكن است براي شما انتخاب مناسبي نباشد.
2- متخصص فيزيوتراپي شما را معاينه مي كند و حركتهاي مناسب را به شما توصيه مي كند و به صلاحديد ايشان چند جلسه اي در همان مركز تمرين مي كنيد.
3- حركاتي كه فعلاً لازم داريد و تعداد و چگونگي انجام روزانه آنها در خانه را بياموزيد و در صورت نياز به وسايل كمكي ، آنها را از فروشگاههاي اين نوع لوازم تهيه كنيد و يا اگر مي توانيد مشابه آنها را براي خود بسازيد.
4- هر روزه در منزل وقتي را به حركات فيزيوتراپي اختصاص دهيد و ضمن انجام اين ورزشها سعي كنيد بيشتر به بهبودي و تندرستي فكر كنيد .
5- به صلاحديد فيزيوتراپيست هر چند هفته به او مراجعه كنيم تا هم درست انجام شدن حركاتمان را بررسي كند وهم در صورت لزوم تغييراتي در نوع و تعداد حركاتمان بدهد.
چند توصيه كلي :
■ منظور ما از انجام حركات فيزيوتراپي رسيدن به وضعيت بهتر جسمي و روحي است نه شركت در مسابقات المپيك ! پس در انجام ورزشها رعايت اعتدال را فراموش نكنيم …
بهترين حالت ، انجام تعداد كمي حركت در نوبت هاي متعدد در طي روز است .
■ حركات را تا مرز رسيدن به خستگي انجام بدهيم . در صورت تمايل پس از مدتي استراحت مي توان دوباره حركات را تكرار كرد.
■ هرموقعيتي كه انجام حركت را آسان كند مفيد است ، بنابراين با توجه به سبك شدن وزن بدن در آب ، شنا يكي از مفيد ترين ورزشها براي ما مي باشد. البته نيازي به شناي حرفه اي نيست و اندكي هم كه در آب دست و پايمان را تكان دهيم بسيار مفيد است .

منبع : ايرانيان

هیچ نظری موجود نیست: