دانشمندان حدس مى زنند كه پستانداران دوره مزوزوئيك كوچك باقى مانده بودند زيرا دايناسورها اعم از گياهخوار و گوشتخوار با جثه بزرگ خود مانع از اشغال آشيان هاى موجود توسط پستانداران مى شدند. بدين ترتيب آنها پستانداران اوليه را از تكامل در اندازه هاى بزرگ بدنى بازداشتند اما فسيل تازه كشف شده Repenomamus giganticus بزرگترين پستاندار هم عصر دايناسورها به طور چشمگيرى از محدوديت هاى فوق فراتر رفته است. در واقع اين پستاندار حتى از برخى دايناسورهاى كوچك (به ويژه دروموسوريدهايى نظير دايناسورپردار Microraptor) بزرگتر بوده است.giganticus.R احتمالاً در يك جنگل انبوه، مرطوب و بسيار گرم كه به احتمال قوى داراى يك درياچه نيز بوده، مى زيست، آناتومى دست ها و پاهايش نشان مى دهد كه براى زندگى بر روى درختان مناسب نبوده و در عوض به نظر مى رسد كه بيشتر به زندگى بر روى زمين و در سايه سرخس هاى پوشيده از خزه دوره مزوزوئيك و درختان ژنكو عادت داشته است.
نخستين پستانداران تصوير موجوداتى به اندازه موش يا حشره خور را به خاطر مى آورند كه زير سلطه دايناسور ها دزدانه پنهان مى شدند و از ترس آنكه مارمولك هاى هولناك بند از بندشان بگسلند از رويارويى با آنها پرهيز مى كردند. اما گويا شكار گاهى وقت ها خود شكارچى مى شد. فسيل هايى كه به تازگى پيدا شده اند، نوزاد دايناسورى را در درون شكم يك پستاندار نشان مى دهند و اين نخستين مدرك قطعى از اين نوع شكار است.يك تيم بين المللى براساس تحقيق بر روى گونه اى موسوم به Repenomamus robustus، پستاندارى تقريباً به اندازه اپوسوم ويرجينيا كه نزديك به ۱۳۰ ميليون سال پيش يا بيشتر در دوره مزوزوئيك مى زيست به اين نتيجه رسيده است كه در محل قفسه سينه robustus . R اسكلت بچه دايناسورى وجود داشت كه دندان هاى مضرس، استخوان هاى ران و انگشتان پايش نشان مى داد كه يك Psittacosaurus است. پسيتاكوسروس از خويشاوندان بدون شاخ تريسرا توپس است كه جثه اش در دوران بلوغ به يك گاو ماده مى رسد. با آنكه استخوان هاى پستاندار در وضعيت آناتوميكى اش حفظ شده بود، استخوان هاى دايناسور عمدتاً تكه تكه، در هم و بر هم و در محل معده پستانداران زنده موجود بود.
جين منگ (Meng .J) ديرين شناس موزه تاريخ طبيعى نيويورك سيتى از طرز قرار گرفتن استخوان ها نتيجه مى گيرد كه به احتمال زياد دايناسور توسط پستاندار خورده شده بود. گزارش كامل اين يافته ها قرار بود در شماره ۱۳ ژانويه نشريه «نيچر» چاپ شود.
فسيل هايى كه محتويات معده شان حفظ شده باشد، بسيار كميابند.پيش از اين فسيل دايناسور هايى پيدا شده بود كه آرواره پستانداران در درون روده هايشان موجود بود. منگ در اين خصوص مى گويد كه فسيل R. robustus يك مورد معكوس است.
همچنين به نظر مى رسد كه ساير اعضاى جنس Repenomamus نيز قادر به شكار دايناسورها بودند. پژوهشگران در بين ساير گونه هاى حشره خور مانند به اندازه يك سگ كه توسط كشاورزان بومى از خاك بيرون كشيده شده بودند در محل سازند زمين شناختى «يژيان» واقع در شمال غربى چين كه فسيل دايناسورهاى پردار در آن فراوانند، فسيل giganticus . R را كشف كردند. اين موجود كه جثه اش به بزرگى يك گربه بزرگ است، بزرگ ترين گونه جنس خود بوده و وزنش به ۱۲ تا ۱۴ كيلوگرم و طول بدنش به بيش از يك متر مى رسد. طول جمجه اش ۱۶ سانتى متر يعنى ۵۰ درصد بزرگتر از جمجمه robustus . R ، دومين گونه بزرگ اين جنس، است. منگ اظهار مى دارد كه بزرگ بودن پيامدهاى بسيارى دارد. بدين خاطر آنها به غذاى بيشتر و قلمرو بزرگ ترى براى گشت زدن احتياج داشتند و علاوه بر اين قادر به خوردن شكارهاى بزرگ تر و مقاومت در برابر شكارشدن توسط دايناسورهاى گوشتخوار بودند. آنها احتمالاً عمر طولانى ترى داشتند و سريع تر هم حركت مى كردند.اين فسيل هاى جديد در ماسه سنگ هاى پوشيده از خاكستر آتشفشانى مدفون شده بودند. فسيل هايى كه در لايه هاى بالاتر از محل استخوان هاى پستانداران كشف شدند كاملاً صاف و فشرده اند كه حدس زده مى شود آنها در يك درياچه افتاده اند و به تدريج از گل و لاى پوشانده شده و تحت فشار صاف و تخت شدند. در حالى كه وضعيت سه بعدى مفاصل پستانداران جنس Repenamamus حفظ شده بود و از اينجا تصور مى شود آنها همگى به يك باره در اثر يك انفجار آتشفشانى در دم جان باختند. اعضاى تيم منگ، متشكل از همكارانى از آكادمى علوم چين در پكن، نمى توانند از احتمال اين كه خانواده Repenoma ممكن است گروهى از لاشه خوران باشند به كلى صرفنظر كنند و اين در حالى است كه منگ استدلال مى كند آرواره و دندان هاى بزرگ و تيز آنها كه عمدتاً از شاخصه هاى شكارچيان است تا لاشه خواران، بيشتر براى گرفتن و از هم دريدن ساير حيوانات مناسب بود. منگ حفظ مفاصل برخى از استخوان هاى بزرگ دايناسور را دليل بر بلعيده شدن آن در تكه هاى بزرگ مى داند. به علاوه طول جمجمه دايناسور تقريباً يك سوم طول جمجمه پستاندار است و منگ مى افزايد كه طول جمجمه دايناسور نشان مى دهد كه خوردن آن براى پستاندار چندان هم كار ساده اى نبوده است. همچنين گونه هاى لاشه خوار در بين پستانداران نسبتاً كميابند و در بين تعداد زياد پستانداران گوشتخوار تنها دوگونه از گفتارها عادت به لاشه خوارى دارند.زهى ژى لو (Luo .X-Z)، ديرين شناس موزه تاريخ طبيعى پتسبورگ اين يافته ها را نخستين مدارك مى داند كه نشان مى دهند پستانداران اوليه چيزى بيش از حشره خواران صرف بودند. اسپنسر لوكاس (Lucas .S) از موزه تاريخ طبيعى و علم آلبوكرك نيز با اين گفته موافق است و اظهار مى دارد: «اغلب گمان مى شود كه مزوزوئيك زير سايه دايناسورها بوده است. اما اين يافته نشان مى دهد كه برخلاف تصور پستانداران چيكن برگر دايناسورها نبوده اند.»
Scientific American.Feb.2005
چارلز چوى
ترجمه: طاهره رنجب
ر روزنامه شرق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر