سه‌شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴

نقش هورمون ها در كنترل رفتار جنسى ول ها

عاشق اما نه وفادار

مارلا واسك
ترجمه: زينب همتى



«مونوگامى» يا تك همسرى پديده بسيار نادرى است. از ميان ۴ هزار گونه پستاندار تنها درصد ناچيزى تك همسر هستند. اما چه چيزى باعث مى شود كه اين تعداد ناچيز تنها با يك جفت سر كنند. محققان با مطالعه ول ها (vole)، جوندگان كوچكى كه به موش هاى كور معروف اند، به پاسخ اين سئوال بسيار نزديك شده اند.135825.jpg
اگرچه گونه هاى مختلف ول هاى موجود در محيط زيست بسيار شبيه يكديگر هستند اما گرايش هاى درونى آنها كاملاً با يكديگر متفاوت است. ول هاى علفزار (Microtus ochrogaster) بسيار اجتماعى بوده و تك همسرند درحالى كه خويشاوند نزديك آنها، ول هاى گندم زار (Microtus montanus) تنها بوده و معمولاً زندگى بى بندوبارى را در پيش مى گيرند. در محيط آزمايشگاه و جدا از تاثيرات محيطى، مونوگامى به تشكيل يك جفت تعبير مى شود درحالى كه ول هايى كه براى آزمايش مورد انتخاب قرار گرفتند معمولاً طى هر فصل جفت گيرى يك جفت ثابت بر مى گزينند و تا پايان زاد و ولد و به دنيا آمدن نوزادان، اين وضعيت را حفظ مى كنند. به نظر مى رسد دو هورمون مشابهى كه فعاليت هاى عصبى را تحت تاثير خود قرار مى دهند در تشكيل اين جفت نقش كليدى داشته باشند: وازوپرسين كه رفتارهاى اجتماعى و توليدمثلى نرها را تحت تاثير خود قرار مى دهد (مثل ارتباط، پرخاشگرى و جنسيت) و هورمون پپتيدى مشابه آن، اكسى توسين كه در پذيرش جنس مخالف در ماده ها و برانگيختن رفتار تربيت و پرورش مادرانه ماده ها نقش دارد.
نزديك به يك دهه قبل، «توماس اينشل»، مدير اجرايى مركز عصب شناسى رفتار دانشگاه امورى و هم گروهى هاى او از انستيتوى ملى «بهداشت روان» و دانشگاه مريلند اعلام كردند كه هورمون هاى وازوپرسين و اكسى توسين در كنترل انتخاب جفت به ترتيب در جنس نر و ماده ول هاى علفزار نقش دارند. اين محققان همچنين دريافتند كه تزريق هورمون وازوپرسين به يك ول نر موجب مى شود كه او با همان جفت قبلى خود باقى بماند در حالى كه بلوكه كردن گيرنده هاى اين هورمون موجب مى شود كه ول نر جفت يابى نكرده و تشكيل جفت ندهد. دانشمندان همين نتايج را نيز در ول هاى علفزار ماده مشاهده كردند، البته با اين تفاوت كه در ماده ها اكسى توسين ميل به تشكيل جفت را افزايش مى داد. در مقابل، تزريق اين هورمون ها هيچ تاثيرى بر روى واكنش هاى اجتماعى ول هاى گندم زار بى بندوبار نداشت. نكته جالب توجه اين است كه هر دو هورمون وازوپرسين و اكسى توسين به طور طبيعى و به يك مقدار در هر دو گونه ول يافت مى شوند.
اگرچه گيرنده هاى مولكولى كه هورمون هاى وازوپرسين و اكسى توسين به آنها متصل مى شوند در هر دو گونه ول مشابه يكديگر هستند اما اين ساختمان هاى ويژه در مغز هر يك از اين ول ها به شكل و تعداد متفاوتى پراكنده شده اند. تفاوت در انتشار گيرنده هاى هورمونى تاثير عظيمى بر روى رفتار اجتماعى و وابستگى هاى اجتماعى ول ها دارد. در ول هاى تك همسر اين گيرنده ها در نواحى از مغز كه نواحى پاداش (reward) ناميده مى شوند، يافت مى شوند؛ اين نواحى مناطقى هستند كه داروهاى اعتيادآور بر روى آنها تاثير مى گذارند. به گفته اينشل: «هنگامى كه يك ول تك همسر جفت گيرى مى كند همانند اين است كه مقدار زيادى كوكائين دريافت كرده باشد. در اين حالت ول ها به كسى كه با او جفت گيرى مى كنند معتاد شده و نمى توانند دست از سر او بردارند.»
«لارى يانگ» از گروه روان پزشكى و رفتارشناسى جانوران در دانشگاه امورى تصميم گرفت كه ارتباط ميان سطح بالاى گيرنده هاى وازوپرسين در اين ناحيه از مغز ول ها و تك همسر بودن را دريابد. وى در آزمايش هاى خود ژن تزريق شده به داخل گيرنده وازوپرسين را وارد يك ويروس كرده و سپس اين ويروس را به ناحيه «پاداش» تزريق كرد، درواقع به طور انتخابى غلظت گيرنده هاى وازوپرسين آنجا را افزايش داد.
ول هاى آلوده به ويروس حامل ژن بيان كننده گيرنده وازوپرسين بسيار اجتماعى رفتار كرده و حتى بدون جفت گيرى نيز اقدام به تشكيل جفت مى كردند. به گفته يانگ: «در نگاه اول همه چيز عاشقانه به نظر مى رسد. ول ها به طور طبيعى تمام طول شب اقدام به جفت گيرى مى كنند تا نهايتاً با يكديگر جفت شوند. اما با افزايش گيرنده ها ما توانستيم آستانه تحريك اجتماعى مورد نياز براى تشكيل جفت را كاهش دهيم.» يانگ و اينشل اكنون درصددند مقدار گيرنده هاى اكسى توسين موجود در مغز ول هاى علفزار ماده را دستكارى كنند. اين محققان انتظار دارند كه ماده ها نيز همانند نرها رفتار كنند، يعنى بدون نياز به جفت گيرى براى خود جفتى انتخاب كنند. «اسرائيل لدرهندلر»، رئيس برنامه عصب شناسى رفتار در انستيتوى ملى «بهداشت روان» معتقد است اين تحقيق نشان مى دهد كه ابزارآلات ژنتيكى مى توانند در درك مكانيسم رفتارهاى اجتماعى پيچيده بسيار كارآمد باشند. وى انتظار دارد كه اين روش به دستاوردهاى بزرگ ترى در زمينه عصب شناختى رفتار منتهى شود.
مطالعه اى كه اينشل و يانگ انجام دادند اين حقيقت كه رفتارهاى ويژه به ورودى هاى ادراكى زيادى نياز ندارند را پررنگ تر ساخت. اگر تمايل به تك همسر بودن با توزيع گيرنده هاى وازوپرسين در ول ها مشخص مى شود پس تعجب آور نخواهد بود كه همين مسئله در مورد انسان ها نيز صادق باشد. آيا ويروس يانگ خواهد توانست كه «هاگ هفنر» بى بندوبار را به آقاى «مام» تبديل كند؟ جواب اين سئوال را هيچ كس نمى داند. ثابت شده است كه به دنبال تحريك جنسى مردان هورمون وازوپرسين به داخل جريان خون آزاد مى شود- اما هنوز ارتباط ميان آزاد شدن اين هورمون و جذب بالاى آن در مغز ديده نشده است. اگرچه گيرنده هاى هر دو هورمون در مغز انسان نيز وجود دارند اما معلوم نيست كه نحوه پراكنش اين گيرنده ها همانند نحوه پراكنش آنها در ول هاى علفزار تك همسر است يا مانند ول هاى گندم زار بى بندوبار؟
علاوه بر تمامى مسائل گفته شده يانگ به اين مسئله مشكوك است كه يك ويروس مهندسى ژنتيك شده بتواند افراد را عاشق ساخته و آنها در همان وضعيت عاشقانه حفظ كند. وى مى گويد: «من حتى پيش بينى نمى كنم كه ما بخواهيم رفتار انسان ها را با داروهاى وفادارى و صداقت كنترل كنيم.»
به اعتقاد يانگ، مطالعه اى كه آنها انجام دادند ممكن است اساس زيست شناسى شخصيت ذاتى ما را تحت الشعاع خود قرار دهد. از طرفى يانگ اميدوار است درك اين گرايش ها بتواند به كشف درمان هايى براى بيمارانى كه توانايى ذهنى آنها براى تشكيل جفت مختل شده است، منجر شود- به عنوان مثال، اوتيسم يك بيمارى ژنتيكى است كه در آن توانايى يا تمايل فرد براى برقرارى ارتباط با ديگران مختل مى شود.
AmericanScientist.org
روزنامه شرق

هیچ نظری موجود نیست: