یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۴

شب چله

شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايى

رضا مرادى غياث آبادى
ghiasabadi@gmail.com

ديرزمانى است كه مردمان ايرانى و بسيارى از جوامع ديگر، در آغاز فصل زمستان مراسمى را برپا مى دارند كه در ميان اقوام گوناگون، نام ها و انگيزه هاى متفاوتى دارد. در ايران و سرزمين هاى هم فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» يا «شب يلدا» نام مى برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانى است. به دليل دقت گاهشمارى ايرانى و انطباق كامل آن با تقويم طبيعى، همواره و در همه سال ها، انقلاب زمستانى برابر با شامگاه سى ام آذرماه و بامداد يكم دى ماه است. هر چند امروزه برخى به اشتباه بر اين گمانند كه مراسم شب چله براى رفع نحوست بلندترين شب سال برگزار مى شود؛ اما مى دانيم كه در باورهاى كهن ايرانى هيچ روز و شبى، نحس و بديمن شناخته نمى شده است. جشن شب چله، همچون بسيارى از آئين هاى ايرانى، ريشه در رويدادى كيهانى دارد. خورشيد در حركت سالانه خود، در آخر پاييز به پايين ترين نقطه افق جنوب شرقى مى رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزايش زمان تاريكى شب مى شود. اما از آغاز زمستان يا انقلاب زمستانى، خورشيد دگرباره به سوى شمال شرقى بازمى گردد كه نتيجه آن افزايش روشنايى روز و كاهش شب است. به عبارت ديگر، در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه روز خورشيد اندكى پايين تر از محل پيشين خود در افق طلوع مى كند تا در نهايت در آغاز زمستان به پايين ترين حد جنوبى خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق يا نقطه اعتدالين برسد. از اين روز به بعد، مسير جابه جايى هاى طلوع خورشيد معكوس شده و مجدداً به سوى بالا و نقطه انقلاب تابستانى بازمى گردد. آغاز بازگرديدن خورشيد به سوى شمال شرقى و افزايش طول روز، در انديشه و باورهاى مردم باستان به عنوان زمان زايش يا تولد ديگرباره خورشيد دانسته مى شد و آن را گرامى و فرخنده مى داشتند. در گذشته، آئين هايى در اين هنگام برگزار مى شده است كه يكى از آنها جشنى شبانه و بيدارى تا بامداد و تماشاى طلوع خورشيد تازه متولدشده، بوده است. جشنى كه از لازمه هاى آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالى خورشيد در پايان پائيز بوده است، و همچنين خوراكى هاى فراوان براى بيدارى درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشيد باشند. بسيارى از اديان نيز به شب چله مفهومى دينى دادند. در آئين ميترا (و بعدها با نام كيش مهر)، نخستين روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشيد روز)، روز تولد مهر و نخستين روز سال نو به شمار مى آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقويم ميلادى كه ادامه گاهشمارى ميترايى است و حدود چهارصد سال پس از مبداء ميلادى به وجود آمده، ادامه مى دهد. فرقه هاى گوناگون عيسوى، با تفاوت هايى، زادروز مسيح را در يكى از روزهاى نزديك به انقلاب زمستانى مى دانند و همچنين جشن سال نو و كريسمس را همچون تقويم كهن سيستانى در همين هنگام برگزار مى كنند. به روايت بيرونى، مبداء سالشمارى تقويم كهن سيستانى از آغاز زمستان بوده و جالب اينكه نام نخستين ماه سال آنان نيز «كريست» بوده است. منسوب داشتن ميلاد به ميلاد مسيح، به قرون متأخرتر بازمى گردد و پيش از آن، آنگونه كه ابوريحان بيرونى در آثارالباقيه نقل كرده است، منظور از ميلاد، ميلاد مهر يا خورشيد است. نامگذارى نخستين ماه زمستان و سال نو با نام «دى» به معناى دادار / خداوند از همان باورهاى ميترايى سرچشمه مى گيرد. نخستين روز زمستان در نزد خرمدينانى كه پيرو مزدك، قهرمان بزرگ ملى ايران بوده اند (كه هنوز حاميان سرمايه دارى لجام گسيخته انديشه هاى عدالت جويانه او را سد راه منافع طبقاتى خود مى دانند) سخت گرامى و بزرگ دانسته مى شد و از آن با نام «خرم روز» ياد مى كرده و آئين هايى ويژه داشته اند. اين مراسم و نيز سالشمارى آغاز زمستانى هنوز در ميان برخى اقوام ديده مى شود كه نمونه آن تقويم محلى پامير و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجيكستان) است. همچنين در تقويم كهن ارمنيان نيز از نخستين ماه سال نو با نام «ناواسارد» ياد شده است كه با واژه اوستايى «نوسرذه» به معناى «سال نو» در پيوند است. هر چند برگزارى مراسم شب چله و ميلاد خورشيد در سنت دينى زرتشتيان پذيرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخيراً آنان نيز مى كوشند تا اين مراسم را همچون ديگر ايرانيان برگزار كنند. متاسفانه در گاهشمارى نوظهورى كه برخى زرتشتيان از آن استفاده مى كنند و داراى سابقه تاريخى در ايران نيست، زمان شب چله با ۲۴ آذرماه مصادف مى شود كه نه با تقويم طبيعى انطباق دارد و نه با گاهشمارى دقيق ايرانى و نه با گفتار ابوريحان بيرونى كه از شب چله با نام «عيد نودروز» ياد مى كند، از آن رو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است. امروزه مى توان تولد خورشيد را آن گونه كه پيشينيان ما به نظاره مى نشسته اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهايى براى سنجش رسيدن خورشيد به مواضع سالانه و استخراج تقويم ساخته مى شده كه يكى از مهمترين آنها چارتاقى نياسر كاشان است كه فعلاً تنها بناى سالم باقى مانده در اين زمينه در ايران است. پژوهش هاى نگارنده كه در سال ۱۳۸۰ منتشر شد (نظام گاهشمارى در چارتاقى هاى ايران)، نشان مى دهد كه اين بنا به گونه اى طراحى و ساخته شده است كه مى توان زمان رسيدن خورشيد به برخى از مواضع سالانه و نيز نقطه انقلاب زمستانى و آغاز سال نو ميترايى را با دقت تماشا كرد و تشخيص داد. چارتاقى نياسر بنايى است كه تولد خورشيد به گونه اى ملموس و قابل تماشا در آن ديده مى شود. اين ويژگى را چارتاقى «بازه هور» در راه نيشابور به تربت حيدريه و در نزديكى روستاى رباط سفيد، نيز دارا است كه البته فعلاً ديوارى نوساخته و الحاقى مانع از ديدار پرتوهاى خورشيد مى شود. امسال نيز همچون چند سال اخير، مراسم ديدار طلوع و تولد خورشيد در چارتاقى نياسر و بررسى نظريه نگارنده، با حضور دوستداران باستان ستاره شناسى ايرانى و ديگر علاقه مندان، با يارى شهردارى و پايگاه ميراث فرهنگى نياسر در شهر نياسر كاشان برگزار شد كه گزارش آن به زودى منتشر خواهد شد.
روزنامه شرق

هیچ نظری موجود نیست: