محمدعلى ملبويى*
سرمايه گذاران دنياى دانايى محور بعد زمان را به خوبى مى شناسند، اما پژوهشگران آشنايى كمترى با اين مقوله دارند. پژوهشگران هميشه در پى فرصت كافى براى شكافتن موضوع، يافتن راه حل، آزمايش آن، پيشنهاد راه حل براساس پژوهش هاى انجام شده و بالاخره اجراى آن در مراحل نيمه صنعتى و صنعتى هستند. اما سرمايه گذاران در فناورى مى دانند، چه موقع وارد عمل شوند. براى كدام فناورى سرمايه گذارى بكنند يا نكنند و به چه صورتى. از نظر آنان هر فناورى خوب نيست. آن فناورى مطلوب است كه بازار را متحول مى كند (مانند تلفن همراه يا پروتئين هاى نوتركيب) و آن فناورى كه تحول آفرين است مراحلى از رشد خود و توسعه بازار مصرف را در ارتباطى متقابل طى مى كند. پس از عرضه اوليه فناورى و جذب آن توسط جامعه، سرمايه گذاران اقدام به تاسيس يا حمايت شركت هاى موجود براى بهره گيرى از آن مى كنند. به زودى تعداد شركت هاى دخيل افزايش مى يابند كه شاخصى از سودآور بودن آن فناورى و جذب عملى آن توسط جامعه مصرف كننده است. در اين زمان و در مقطعى بسيار كوتاه جذب فناورى و جذب سرمايه رابطه اى هم افزا پيدا مى كنند و توسعه يكى باعث رشد ديگرى مى شود. اما پس از اين، تعداد شركت ها رو به كاهش مى گذارد، زيرا با وجود ادامه سرمايه گذارى، توسعه بازار باعث تنوع كالا، افزايش ويژگى هاى محصول نهايى و شناخت بيشتر مصرف كننده از محصول شده است. بنابراين با گذشت زمان مصرف كننده محصولى را مى طلبد كه ويژگى هاى بهتر و بيشترى را دربر گرفته و از نظر كيفيت استانداردهاى بالاترى را داشته باشد. در اين مرحله، بسيارى از شركت ها حذف مى شوند و تنها آن شركت هايى كه مى توانند در بازار رقابت پيروز شوند باقى مى مانند و شركت هايى مى توانند وارد شوند كه بتوانند ويژگى هاى كنونى محصول را با قيمتى رقابت آميز تامين كنند. به عبارت ديگر، در مرحله دوم سرمايه گذاران فناورى جاى خود را به سرمايه گذاران در توليد مى دهند و يا تبديل به آن مى شوند و بالاخره در مرحله سوم، تعداد شركت ها در حداقلى ثابت مانده، سرمايه گذارى و بازار مصرف بردارهايى موازى و در تعامل با يكديگر را طى خواهند كرد.
۵۲ سال پيش با پيشنهاد ساختار فضايى مولكول DNA علم ژنتيك راه جديدى را آغاز كرد. كمتر از ۳۰ سال بعد اولين پروتئين نوتركيب (انسولين انسانى) به عنوان دارو وارد بازار شد. رشد شگفت آور بازار مصرف آن، جهان فناورى را به حيرت آورد و آنجا بود كه زيست فناورى نوين در واقع رخ نمود و چشم اندازهاى آن بر جهانيان روشن شد. پس از آن فناورى هاى توليد پروتئين هاى نوتركيب متعددى يكى پس از ديگرى به عرصه توليد وارد شدند و سرمايه حاصل باعث توسعه زيست فناورى در ابعاد ديگر آن شد. به طورى كه امروزه نه تنها زيست فناورى در صنايع دارويى، كشاورزى، پزشكى، دامى و... جايگاهى عالى يافته است، بلكه در كليه علوم زيستى و به ويژه علم پايه خود يعنى ژنتيك مولكولى رسوخ كرده و آنها را نيز متحول ساخته است. مشهورترين مثال، بزرگترين سرمايه گذارى تاريخ بشر در پژوهش يعنى انجام پروژه هاى ژنوم است كه نتايج آن خود نقطه عطف ديگرى در زيست فناورى شده و مى رود كه قلمروهاى جديد در علم زيست شناسى ايجاد كند.
بيش از يك دهه است كه دانشگاهيان به لزوم توجه دولت (به عنوان بزرگترين سرمايه گذار كشور) به زيست فناورى و سرمايه گذارى در ابعاد مختلف آن اصرار ورزيده اند كه بى تاثير هم نبوده است. در مقطعى از زمان، دستگاه ها و وزارتخانه ها با تشكيل كميته ها و كميسيون هاى زيست فناورى اقدام به فعاليت هاى ستادى مانند تعيين اولويت هاى مربوط به آن دستگاه يا وزارتخانه نموده و اندك سرمايه گذارى هم براى رونق پژوهش در اين زمينه و هم براى مطالعات و بررسى هاى سياستگزارانه نمودند. به نظر مى رسد بيشترين همگرايى و جمع بندى تلاش هاى گذشته در قالب سند ملى زيست فناورى شكل گرفت كه پس از يك بازنگرى به تصويب هيات دولت رسيد. يعنى تا اينجا حداقل سه مرحله سياستگزارى به ويژه در اولويت سنجى ها طى شده است: يك بار در وزارتخانه و دستگاه هاى مربوطه به طور جداگانه، يك بار در پيش نويس سند و بار ديگر در بازنگرى آن. تا اينجا حداقل ۱۰ سال از اولين تلاش ها و از زمانى كه دولت به فكر سرمايه گذارى در زيست فناورى افتاده است گذشته است. در طول اين مدت، بسيارى از فناورى ها به اوج پيچيدگى خود از نظر ويژگى و استاندارد محصولات رسيده اند. در طول اين مدت، سرمايه گذارى در خيلى از فناورى ها مشكل شده است. فناورى توليد داروهاى تركيبى مثال عينى از اين نوع است. با وجود سرمايه گذارى فراوان و تلاش هاى بسيار مسئولين و پژوهشگران، هنوز هم مشكل بتوان يك نمونه از آن را به جامعه دارويى عرضه داشت. برخى فعاليت ها را كند مى دانند و برخى آن را به كمى ها و كاستى ها و برخى به اين و آن نسبت مى دهند. اما واقعيت همان است كه در قسمت اول آورده شد. در وادى فناورى عقب ماندگى به معنى نياز به سريع تر حركت كردن و يا ديرتر رسيدن به مقصود نيست. بلكه پس از ورود به قله رشد فناورى و ورود به مرحله دوم، ديگر سرمايه گذارى بسيار دير و گاهى غيرمعقول است. آنگاه بازنگرى اولويت ها ضرورت مى يابد و دور تسلسل وار اولويت گذارى آغاز مى شود. برنامه هايى نوشته مى شوند كه يا هرگز به اجرا نمى رسند و يا هرگز زمان اجراى آنها مناسب نيست. جامعه زيست فناورى همچنان منتظر اجرايى شدن سند ملى زيست فناورى باقى مانده است و كشور نيازمند به آن. و زمان مى گذرد...!
* عضو هيات علمى پژوهشگاه ملى مهندسى ژنتيك و تكنولوژى زيستى
*روزنامه شرق
دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۴
بعد زمان در زيست فناورى
ارسالي از سوي knowclub در ۳/۳۰/۱۳۸۴ ۰۹:۰۵:۰۰ قبلازظهر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر